يکشنبه ۲۷ آبان
خراش خاطرات بر قامت درخت شعری از بنیامین پور حسن
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل مثنوی
ارسال شده در تاریخ جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۳ ۰۰:۳۹ شماره ثبت ۲۷۳۷۶
بازدید : ۱۲۱۸ | نظرات : ۵۱
|
دفاتر شعر بنیامین پور حسن
آخرین اشعار ناب بنیامین پور حسن
|
اتفاق بزرگ زندگی ام ! کی می افتی میان آغوشم؟
من که عمری نخورده مست توام ،کی تو را جرعه جرعه می نوشم؟
کی قرار است آنکه می خواهم ، ته فنجان فال من باشی؟
یا که اصلا بگو چگونه؟ کجا؟ کی قرار است مال من باشی؟
این سوالات مرد زندانی ست ، در اتاقی که عین سلول است
در قبال دلی که می شکند ، آنکه رفته همیشه مسوول است.
بار سنگین رفتنت را بر شانه ی لاغر من افکندی
بر درختی که قامت من بود خاطره روی خاطره کندی.
من سفر کرده ام تو را در شعر تا همانی شوم که می خواهی
مرکز ثقل این دگردیسی ، نقطه ی عطف این فرآیندی .
با روش های چاله میدانی ، شب به شب مثل عصر مشروطه
با دو تا چشم های قز/زاغ ات ، مجلسم را به توپ می بندی .
چله می گیرم از همین امشب تا به رویا ببینمت شاید
ذکر "امن یجیب...." می خوانم ، تا به کابوس ها نپیوندی.
.........
.........
در حضور مبارکت ای عشق ، کفرگویی چقدر شیرین است !
"وحده لا اله الا...."تو....تو دقیقا خودِ خداوندی !
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.