جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر مرتضی دیانت دار (خاموش، خموش)
آخرین اشعار ناب مرتضی دیانت دار (خاموش، خموش)
|
<div class="\"_5pbx" usercontent\"="" data-ft="\"{"tn":"K"}\""> <div> ای که می میخوری و میشکنی ساغر آن<br> مستی می بچشی و بشوی کافر آن<br> هم بگویی تو زتلخی می آنگه که خوری<br> لیکن ات هیچ نگویی تو از آن شکر آن<br> خیر آن را تو ببینی همه در بی خودیت<br> چون به ما میرسی گویی تو همه از شر آن<br> سایۀ میکده و شاهد و می بر سر تو<br> نزد ما آیی و گویی تو همه خطر آن<br> گو سبب چیست ترا این همه انکار چو من<br> دیدمت کوی خراباتی و هم معبر آن<br> جام می در کف و در زیر بغل تنگ سبو<br> گه بنوشی تو زاین گاه خوری از سر آن<br> مرتضی رو به خموشی بنشین خوش بنگر<br> این همه دوز و دغل عاقبت و آخر آن</div> <div> مرتضی</div></div><p><br></p>
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.