چهارشنبه ۳ بهمن
مادرم شعری از زهرا نعمتی
از دفتر گاهی شعر نوع شعر چهار پاره
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۰۷:۴۸ شماره ثبت ۲۵۷۶۸
بازدید : ۴۷۹ | نظرات : ۱۷
|
آخرین اشعار ناب زهرا نعمتی
|
سلام
.
.
ای که از سمت درد می آیی
شانه های معطری داری
آمدی تا دوباره بی منت
باری از غصه هام، برداری
آمدی وبهار رویده
از نگاهت که غرق امید است
در تو لبخندها تماشایی
درتوسرچشمه های خورشیداست
یاد دادی که سبز بر خیزم
از کویری همیشه بی باران
گفتی از باغهای دورا دور
گفتی از جاده های بی پایان
با خیال تو راه افتادم
کوچه را در حصار یکرنگی
کودکی بودم و نمی دیدم
این همه بغض، درد،دلتنگی
تو مرا شوق عاشقی دادی
گفتی از دشتها از رویش
من ولی گم شدم نفهمیدم
غیر دلواپسی در این کوشش
....
اینک این من،دلی پر از گفتن
حرفهایی که ساده می میرند
می دوم بی قرار تا کوچه
کودکان بازیم نمی گیرند
من دلم اشتیاق می خواهد
زندگی قصه ی قشنگی نیست
خوابهایی که بی تو می بینم
مثل آن روزهام رنگی نیست
دیگر آن کودکی که می دیدی
پابه پای بهار می روید
شاخه های شکسته ای دارد
چیزی از تازگی نمی گوید
دیگر آن قصه هات یادم نیست
مادرم کودکت بزرگ شده
چیزی از عاشقی نمی داند
بره ی ساده ای که گرگ شده
سعی کردم که خوب باشم ،خوب!
توشه های بزرگ بردارم
هر چه می کوشم آسمان دور است
گامهای مرددی دارم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.