سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 3 بهمن 1403
    23 رجب 1446
      Wednesday 22 Jan 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که می‌توان مرتکب شد، چرا باید همان قدیمی‌ها را تکرار کرد. برتراند راسل

        چهارشنبه ۳ بهمن

        مادرم

        شعری از

        زهرا نعمتی

        از دفتر گاهی شعر نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۰۷:۴۸ شماره ثبت ۲۵۷۶۸
          بازدید : ۴۷۹   |    نظرات : ۱۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر زهرا نعمتی
        آخرین اشعار ناب زهرا نعمتی

        سلام

        .
        .

                                          
                                           ای که از سمت درد می آیی
         
        شانه های معطری داری
         
        آمدی تا دوباره بی منت
         
        باری از غصه هام، برداری
         
         آمدی وبهار رویده
         
        از نگاهت که غرق امید است
         
        در تو لبخندها تماشایی
         
        درتوسرچشمه های خورشیداست
         
         
        یاد دادی که سبز بر خیزم
         
        از کویری همیشه بی باران
         
        گفتی از باغهای دورا دور
         
        گفتی از جاده های بی پایان
         
         با خیال تو راه افتادم
         
        کوچه را در حصار یکرنگی
         
        کودکی بودم و نمی دیدم
         
        این همه بغض، درد،دلتنگی
         
        تو مرا شوق عاشقی دادی

        گفتی از دشتها از رویش
         
        من ولی گم شدم نفهمیدم
         
        غیر دلواپسی در این کوشش
         
         
        ....
        اینک این من،دلی پر از گفتن
         
        حرفهایی که ساده می میرند
         
        می دوم بی قرار تا کوچه
         
        کودکان بازیم نمی گیرند
         
         من دلم اشتیاق می خواهد
         
        زندگی قصه ی قشنگی نیست
         
        خوابهایی که بی تو می بینم
         
        مثل آن روزهام رنگی نیست
         
        دیگر آن کودکی که می دیدی
         
        پابه پای بهار می روید
         
        شاخه های شکسته ای دارد
         
        چیزی از تازگی نمی گوید
         
         دیگر آن قصه هات یادم نیست
         
        مادرم کودکت بزرگ شده
         
        چیزی از عاشقی نمی داند
         
        بره ی ساده ای که گرگ شده

         سعی کردم که خوب باشم ،خوب!
         
        توشه های بزرگ بردارم
         
        هر چه می کوشم آسمان دور است
         
        گامهای مرددی دارم
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4