سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        و چه تكرار تكراری است این روز ها ...

        شعری از

        خدیجه مرادبیگی

        از دفتر دلنوشته هایم نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۹۳ ۲۲:۵۴ شماره ثبت ۲۵۷۵۹
          بازدید : ۶۷۵   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر خدیجه مرادبیگی

        وچه تكرار تكراری است این روزها ...
        دریغ از حادثه ای، خبری و یا نگاهی از روی تصادف ...
        و می پوسد سرزندگی هر جنبنده ای...
        در زیر بار این همه تكرار مسخره و بی خود ...
        بی هدف ... بی آمال ...
        ثانیه را می كشیم
        و فرداها را به روزها و دیروزها می رسانیم
        و تمامی این لحظات رنگ و رو رفته را
        در زیر تلی از خاطره های بی خود
        دفن می كنیم ...
        دست در دست زمان می تازیم و می تازیم و می تازیم ...
        و چه تكرار تكراری است این روزها ...
        و در این تكرار است كه پوچی اوج می گیرد
        و تردید در گوشه و كنار لجن زار روزمرگی آرام آرام سربلند می كند ...
        و به ناگاه به حدی می رسد كه خود را نیز باور نمی كنی ...
        و حتی به صداقت آینه هم شك می كنی ...
        و در اینجاست كه رها می شوی از این بودن های مسخره ...
        و چه تكرار تكراری است این روزها ...
        به سان جملات از پیش حفظ شده ی یك نویسنده عبوس و دلمرده...
        در انتظار هبوط بر پیكره ی خالی و ساكت زمین هستیم...
        و اینكه چه زمان از جوهر زندگی زائیده می شویم...
        و یا اینكه انگشتان بی قراری
        ما را در این صفحات بی روح لمس خواهد كرد؟
        یا اینكه نگاه خسته ی خواننده ای...
        بر واژگان پیكر ما سر خواهد خورد؟
        و یا فهمیده خواهیم شد؟
        و خوب می دانم كه به سان همین كلمات بی خود،
        سرانجامی با شكوهتر از مچاله شدن
        در حلقه تنگ مشت آدمكی دلسرد نخواهیم داشت ...
        و شاید هم در آتش خشم عاشقی سوزانیده شویم ...


        خدیجه مرادبیگی
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8