من اگر دل به تو دادم نه زروی هوس است

من اگر دل به تو دادم نه زروی هوس است
گر زروی هوس است عشق من و تو عبس است
من اگر وصف تو گویم به گلستان و بهار
وصف من هم زگلستان و زگل مقتبس است
من اگر باده خورم با گل روی تو خورم
زندگی با تو خوشست گر چه درون قفس است
هر که جز من به تو گوید که تویی دلبر من
این همان میل به شیرینی و عشق مگس است
از حریصان بگریزی بروی سوی عسس
غافل از اینکه حریص تو امیر عسس است
گر میسر شودم یک نفسی وصل ترا
حاصل عمر همان یک دم از آن یک نفس است
دامن از من بکشی از بر من خوش بروی
غافلی اینکه مرا عشق تو از پیش و پس است
مرتضی را پس از این خامشی و دم نزدن
اینکه در خانه اگر کس بود این حرف بس است

مرتضی