شنبه ۳ آذر
|
دفاتر شعر محمود هواسی(شوریده دره شهر)
آخرین اشعار ناب محمود هواسی(شوریده دره شهر)
|
چند بیت بداهه بنده که در مشاعره مثنوی سروده شده است.
(اندک اصلاحی انجام شده است به مقدار سه واژه )
قلم بنویس - دستم را بگیر امشب- و غوغا کن
هزاران راز پنهان را قلم ! امشب هویدا کن
دل ویرانه ی شوریده را با عشق بر پا کن
ببار امشب... من_ دلداده را هر لحظه رسوا کن
من و جانی که پاییزش رسیده...آخرش اینست
نگاه نافذت گیرا ، قرار_ ماه و پروین است(ست)
امان از دست لرزانم...کمک کن تا به پا خیزم
و شور عشق را با تو ، به یکرنگی بیامیزم
دهانت بوی گل دارد وشوق با تو بودن را
به جان می گویم و دارم تمنای سرودن را
دلیل بودنم هستی... نگاهت را چو می بینم
هزاران یاس و نیلوفر ز چشمان تو می چینم
نیارامم که دلتنگم...بزن شوری که غمگینم
توان بی تو بودن را به جان خود نمی بینم
من از تو واژه می گیرم... بهار شعر من گل کرد
دل "شوریده" امشب با دعا... بر تو توکل کرد
تقدیم به نگاه مهربان نابسرایان.
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.