سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        ♥ کدام لبخند عشق ؟!

        شعری از

        سُهیل هدایت

        از دفتر کدام لبخند عشق؟! نوع شعر افراغ اندیشه

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۴ بهمن ۱۳۹۲ ۲۰:۳۸ شماره ثبت ۲۲۷۱۱
          بازدید : ۵۳۲   |    نظرات : ۴۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        آری‌‌ْ
        بازی با کلمات ‌‌ْ
        تمام ِ رسالت ِ ما نیست‌‌ْ !...

        □ □ □

        در این‌‌ْ دخمه‌ی ِ مُرده‌ماران ِ سُست‌بنیان‌‌ْ ؛
        به راستی‌‌ْ
        با ما چه کرده‌اند‌‌ْ ،
        ـ شوم‌زادگان ِ مرگ‌‌ْ ! ـ
        که هر چه شور ِ جوانی‌‌ْ ،
        درون‌مان‌‌ْ خُشکید‌‌ْ !...

        □ □ □

        ــ کنون‌‌ْ نشسته‌‌ْ بر حصیر ِ سرد ِ سوگ‌‌ْ ،
        فرش ِ سیاهی‌‌ْ ز ِ مَرگ‌‌ْ می‌بافیم‌‌ْ !...

        ــ چه ساده‌‌ْ از همه‌‌ْ شاد‌‌ْ واژه‌های ِ بلیغ ‌‌ْ،
        می‌گذریم‌‌ْ !...

        ـ وَ به گور ِ سرد ِ خویش‌‌ْ
        آسوده بیارام‌‌ْ ...”ای عشق‌‌ْ“
        که خیال ِ خام ِ تو را چه زود‌‌ْ به گور‌‌ْ سپُرده‌ام‌‌ْ !... ـ

        خواهر ِ سیاه‌بخت ِ مرگ‌‌ْ ـ عشق‌‌ْ ! ـ
        بگو به من‌‌ْ
        که کدامین‌‌ْ شب ِ سیاه ِ زمین‌‌ْ
        به دست‌هایی‌‌ْ نحس‌‌ْ،
        شکست‌‌ْ بال ِ تو را ؟...

        مرگ‌‌ْ ؛
        ای پنجه‌های ِ زمخت ُو زشت‌‌ْ
        بر حنجر ِ سُرخ ُو سپید ِ عشق‌‌ْ
        نفرین‌‌ْ بر چرکین‌ردایی‌‌ْ که به تن کرده‌ای‌‌ْ ؛
        آن‌‌ْ سیه‌‌ْ شوم‌‌ْ جامه‌ی ِ شیاطین‌‌ْ ...

        با ما چه کرده‌اند‌‌ْ ،
        که هر چه شور ِ جوانی‌‌ْ ،
        درون‌مان‌‌ْ خُشکید‌‌ْ !...


        ☼ پی‌نوشت:
        باز‌‌ْ،
        هرز می‌رویم‌‌ْ ؛
        هم چه بی‌سبب‌‌ْ،
        همیشه هرز می‌رویم‌‌ْ ؛
        تا به دور ِ هر چه هیچ ُو پوچ ِ محض‌‌ْ،
        مثل ِ پیچ ُو مُهره‌ای‌‌ْ که هرز می‌رود‌‌ْ،
        چه ساده‌‌ْ هرز می‌رویم‌‌ْ !...

        ☆ پ.ن:
        ای ”نفس‌‌ْ“
        در این قفس‌‌ْ
        به انتهای ِ زندگی‌‌ْ رسیده‌ام‌‌ْ !...
        ـ بگو:
        در این گسست ِ بند بند ِ جسم ُو جان‌‌ْ
        چرا ”تو“ با من ِ همیشه‌‌ْ بی‌نشان‌‌ْ
        رفته‌رفته‌‌ْ هرز می‌روی‌‌ْ ؟...


        ▄▀▀▄ سُهیل‌‌ْ ▄▀▀▄

         

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4