سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 25 آبان 1403
    14 جمادى الأولى 1446
      Friday 15 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲۵ آبان

        میتوان از یک بغل عشق وصفا چیزی نگفت؟

        شعری از

        حسین دلجویی

        از دفتر بخاطر چشمانش نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۳ دی ۱۳۹۲ ۱۷:۰۸ شماره ثبت ۲۱۹۵۲
          بازدید : ۶۶۲   |    نظرات : ۷۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حسین دلجویی

         

         

        میتوان ای دوست آیا از شما چیزی نگفت؟

        از تو  و یک عالمه  مهر و وفا چیزی نگفت؟

         

         

        لحظه ی دیدار یاد آورد  در شهری غریب

         از  نگاه  انتظاری  آشنا ، چیزی نگفت؟

         

         

        وه چه شیرینست وصل روی دلداران ،ولی

        میتوان از یک بغل عشق و صفا چیزی نگفت؟

         

         

        راستی از شهر تو از آن هوای  دلپذیر

        میشود آسان گذشت و بی هوا چیزی نگفت؟

         

         

        میتوان در شام اشعار عزیزت شد سهیم

        بعد آمد در قبال   ماجرا چیزی نگفت؟

         

         

        میتوان تاصبح باتو رفت در باغ کویر

        بعد  از شبهای آن جغرافیا چیزی نگفت؟

         

         

        میتوان در شهر بلقیست دخیلی بست و بعد

          از نجابت ،از سلیمان، از سبا چیزی نگفت؟

         

         

        میتوان آیا  که در کانون جذبت خیمه  زد

        بعد برگشت و از آن آهن ربا چیزی نگفت؟

         

         

        میتوان آیا که عمری شرمساری را کشید

        منتها ی عشق دید و منتها چیزی نگفت؟

         

         

        ای نگاهت کشتی آرام بخش موج درد

        میتوان از ابتکار  ناخدا چیزی نگفت؟

         

         

        حالیا با کوله ای از خاطرات مشترک

        میتوان  ای دوست آیا از شما چیزی نگفت؟

         

        ====

         

         

        به دوست متواضع و متذوقم،استاد

        محمد میر سلیمانی عزیز که شاید   هیچ

        نثر و نظمی  پاسخگوی  میزبانی ها و  مرام مهرانگیزشان

        نباشد...

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2