يکشنبه ۲۷ آبان
|
دفاتر شعر علی نیاکوئی لنگرودی
آخرین اشعار ناب علی نیاکوئی لنگرودی
|
چه گویم، چون گذر کردم، از آن تیره گذرگاهی
نه دنیایی به کامم شد، نه حتی شورِ دلخواهی
مرارت ها کشیدم من، ز دست یاسمین رویی
گرفتارم به گیسویی، که افشان می کند گاهی
ز جور و سوز و حرمانش، ندیدم غیر اندوهی
شدم همخانه با آهی، ز حسرت گاه و بیگاهی
هزاران حس ناهمگون، بهم آمیخته در هم
نه از خود، آشنا با خود، نه هرگز یار و همراهی
تصور کن من آن صیدم، به دامی مانده در راهی
چو مجنون در بیابانی، چو یوسف در ته چاهی
نه از لیلا نشان برده، نه هرگز جسته کنعانی
که خرما بر نخیل اما، ز من دستان کوتاهی
من اینجا قسمتم این شد، ز چرخ مبهم گردون
تنی فرتوت و رنجیده، دلی لبریز گمراهی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.