يکشنبه ۴ آذر
رهپا شعری از بهروز عسکرزاده
از دفتر شعله های شب نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۲ ۰۹:۱۴ شماره ثبت ۲۰۱۴۷
بازدید : ۹۳۹ | نظرات : ۲۲
|
آخرین اشعار ناب بهروز عسکرزاده
|
رهپا
در این شب کبود
یاد ستارگان گرامی خاموش
ـ که هنوز سو میافشانند ـ
اندود لرزان اندوه را
چون پردهای زلال
بر چشمانم میگسترد و میآویزد،
ازنو دردی کهن (دیرین) در جانم مینشاند
و دلم زارزار میگرید.
به دیرندگی ابدیت
دیدهبهراه سپیدهام
و در این رهپایی
بارها دیده سپید کردهام.
آی... خورشید تشتبار!
باران انوار زرتار فروبار
پیش از آن که سوردُمی مرا بفریبد!
17/8/92
ــــــــــ
ـ رهپا [rah-pâ] = رهپای. بهمعنی پایندۀ راه، دیدهبهراه، منتظر است. برگرفته از واژۀ گیلکی «راپا [râ-pâ] = رافا [râ-fâ] به همان معنی است که مرکب است از: را (= راه، ره) + پا [از: پاستن [pasta(ǝ)n] = پاسن [pâsǝn] = پَاسن [pa’sǝn]: پائیدن. رهپایی [rah-pâyi] نیز در اینجا بهمعنی انتظار، چشمبهراهی، بر همان اساس ساخته شده است. امید که شاعران و ادیبان را خوش آید و در نوشتهها و سرودههایشان آنها را بکار برند.
ـ نامواژۀ سوردُم [Sur-dom] = سوردوم [Sur-dum] = سورهدوم [Surǝ-dum]: سرخدُم؛ در اساس به دو معنی است: دارایِ دمِ سرخ، و نیز دمِ سرخ؛ و این نامی است برای کرمک شبتاب به زبان مردم کوهستان سه هزار تنکابن.
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.