دوشنبه ۳ دی
|
آخرین اشعار ناب داریوش خطیر
|
1
نقش می زنم
با واژه ها
زندگي را
نقاشي مي كنم
همه روزها را
شايد
چاره ساز شود
عشق
2
بازی می کنیم
عشق را بر سن
مبتلا می شویم
به بی وفایی
به موسم خروش فردا
3
پیش از آنکه افسانه شوم
در باران برگهای رنگارنگ
تهطیر می شوم
میان خزان
4
زندگی از وقتی آغاز می شود
که عاشق می شوی
باقی
همه بهانه ای است برای
دیدن تو
5
همه چیز را به تو می گویم
بجز ترجمه رویاهایم را
همه چیز را
به من بگو
بجز پنهان شدن
نگاه ها را
تمام چشم ها را می خوانم
6
آفتاب
براي تو طلوع مي كند
بخاطر من
غروب
جنگل
بخاطر تو
نفس مي كشد
بخاطر
من پاييز به سراغش مي ايد
دشت
بخاطر تو سبز مي شود
بخاطر
من شقايق ها
داغ بر دل مي شوند
برای رحیم رشیدی تبار و همه نقش هایش اگر فرداها بگذارند
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.