محرم دارد از راه می رسد و آه از همین حالا در گلویم موج میزند.
غزلی تقدیم میکنم با موضوع آغاز محرم که با الهام از غزل خوب آقای "رحمان نوازنی" آن را سروده ام:
مشکی به تن کنید محرم شروع شد...
نم نم شروع شد غزل غم شروع شد
باران اشک و بارش ماتم شروع شد
بازین چه شورشست بگو محتشم بگو
مشکی به تن کنید محرم شروع شد
یک کاروان ز ماه به راه است آه آه
آهسته ران که آه دمادم شروع شد
کم کم رسید قافله ی غم به کربلا
زجر شهید علقمه(ع) کم کم شروع شد
محکم بزن به سینه و سر جان فاطمه(س)
چون فصل مشت و سیلی محکم شروع شد!
لعن علی عدوک یا شاه کربلا
بر شمر پست، لعنت توام شروع شد
وقتی خدا به خون خودش گریه می کند
یعنی همین، مصیبت اعظم شروع شد
این سوگ را اگر چه چهل روزه کرده ایم
اما تمام آن همه با هم شروع شد
خود را برای لطمه مهیا کنید که
داغی که لطمه زد به دو عالم شروع شد
وقت عزای اشرف اولاد آدم است
مشکی به تن کنید محرم شروع شد
مجتبی نادری طاهری