رویش

همه ترانه ها تمام می شود

وقتی کویر می شکند

در حسرت گیاه 

 باران را قسم می دهد

به آب

نور

چشمه

شبنم

ستاره صبح

و نگاه

در زایشی دوباره

متولد خواهم شد

تا عشق را

با رنگی دیگر بر ایوان خانه ات بسازم

رویا را بر چشمانت نقاشی کنم

وقتی شاهپرک ها

به آهسته گی

قرص ماه را به رقص در می آورند

شب پره ها در جشن عروسی عروسکان دست ساز

راز سر به مهر هستی را برایمان باز کنند

دلت را به عشق باز کن

 ماه را بر پیشانی ات خواهم گذاشت

مستی را به لبانت می رسانم

فریادت را به گلو

و رهایی را در دستانت

می خواند رنگین کمان بر رود

تا هیچ دلی

بی عشق

سرخ نباشد

هیچ دلی در سراب آسمان گم نشود

رویاها

جلوه گر شوند بر زندگی نوین ستاره ها

ترانه ها تمام شوند

در هنگام آمیزش باران و کویر

نگاه ها تمام برسند به موسم شکفتن ستاره ها

آذر ماه72