سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        كوچه اي تنگ، كوچه اي باريک

        شعری از

        رضا محمدی (شب افروز)

        از دفتر ناز نگاه نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۵ شهريور ۱۳۹۲ ۰۰:۳۸ شماره ثبت ۱۷۸۵۵
          بازدید : ۴۶۹   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رضا محمدی (شب افروز)

        كوچه اي تنگ، كوچه اي باريک

        آخر كوچه خونه اي تاريك

        داخل خونه بوي نم داره

        دور اين خونه؟ نه همين نزديك

         

        خونه ي روح بهتر از اينه

        خونه اي سرد و سخت و غمگينه

        توي اين خونه ي پر از نكبت

        مردنم آرزوي شيرينه

         

        چند سال كه مرد اون مرده

        طالع نكبتش ترك خورده

        مادر خونه كوهي از صبرِ

        صبر هم پيش اون كم آوُرده

         

        درد اين خونه درد بي پوليست

        واقعاً هم كه درد ناجوريست

        چارتا بچه ي قد و نيم قد

        نون خالي خوردنم زوريست

         

        پول آب ،پول گاز، اجار بها

        درد درد نداري اينجا

        توي هر محله ي تهرون

        بدتر از اينم ميشه پيدا

         

        آي ،آدمي كه بي دردي

        دوست دارم يه خُرده برگردي

        خشك شده اشك چشم اين مردم

        بي تفاوت نباش اگه مردي

        شب افروز 29/3/90

         

         

        در غروبی داخل يك  كوچه ای

        عشق را ديدم كه در تصوير بود

        دوستش دارم وليكن ،  اي عبث

        چونكه ديگر گفتن آن دیر بود

        عشق من امروز رویائی شده

        چونکه از او خاطراتی مانده است

        خاطراتی در هم و بر هم ، ولی

        نور زیبائی بر آن افشانده است

        کو قلم تا این که نقاشی کنم

        لحظه هائی را که با او بوده ام

        حس من یعنی نمایان می شود؟

        سفره ی احساس خود بگشوده ام

        با تلنگر می توان احساس کرد

        مهربانی را که در قلب من است

        من نمی خواهم که پنهانش کنم

        تا قیامت آتش آن روشن است

         

        ------------

        شب افروز31/3/90

        درود بر عزیزانم درقسمت اول چند مصرع از وزن خارج هستند

         

        من به دلیل حفظ زیبائی اصلاح ننمودم  در سال 1390 که این اثر با صدای خودم در دنیای مجازی پخش شد خانمی تماس گرفت و بسیار تشکر کرد  و با  حالی دگر گون این شعر را برایم خواند و ارسال کرد  ای کاش می توانستیم بی تفاوت نباشیم
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2