جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر بیژن آریایی(آریا)
آخرین اشعار ناب بیژن آریایی(آریا)
|
نویسم چند خطی را که شاید
دلم آسوده گردد چون که باید
به مانند همه در زندگانی
شوم سرخوش من از این شادمانی
دلم را تو شکستی، با تو هستم
ندیدی روزگار بسته دو دستم؟
چرا دادی تو بر من قول دیدار
چه شد گشتی پشیمان نازنین یار
مگر روز نخست در خاطرت نیست
که گفتی بین مردها نمره ات بیست
نگفتی مثل تو هرگز ندیدم
من از هیچ باغ، هرگز گُل نچیدم
نگفتی من ندارم هیچ شب وروز
دو چشمم پُر شود از ناله و سوز
اگر روزی نباشی در کنارم
نشینی عاقبت تو بر مزارم
خلاصه آن همه وعده که دادی
برفت از خاطرت، بر عکس، چه شادی
ولی این را به گوشت تو فرو کن
چو دل دادی به یارت از سر و بُن
وفادارش بمان ای دُخت زیبا
نماند چهر تو اینگونه رعنا
برایت آرزو دارم سرانجام
رسانی عاشقی را تو به انجام
الهی نازنینم شاد باشی
بسان مرغکی در باد باشی
نبینی روی بدبختی به دنیا
همیشه شاد باشی دُخت زیبا
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.