يکشنبه ۴ آذر
هم قبیله شعری از امیرحسین مقدم
از دفتر این روزها نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۲ ۰۶:۳۲ شماره ثبت ۱۷۱۷۳
بازدید : ۲۸۷۳ | نظرات : ۲۰۳
|
آخرین اشعار ناب امیرحسین مقدم
|
هم قبیله ( درمرحله آهنگسازی )
واسه حس کردن عطر تن تو،
یه نفس فاصله نیست.
همه راهو اومدم اما حالا،
چیزی جز خاطره نیست.
نفسم حبسه تو سینه ،
چه جوری داد بزنم،
چه جوری خواستنتو،
تو سینه فریاد بزنم.
من و تو چرا باهم غریبه ایم ؟
وقتی هر دو اهل یک قبیله ایم.
من و تو ، پیش همیم هم خاطره،
چرا بینمون یه کوهه فاصله ؟
ما غریبیم بین صد تا آشنا،
بی نصیب از چشای مونده به را.
من و تو چرا باهم غریبه ایم؟
وقتی هر دو اهل یک قبیله ایم.
یادت از دل نمیره
بی تو دنیام میگیره
آخه بی رنگ چشات
ماهی حوض می میره
بیا پیشم قدرقلبمومو بدون
قلب من هدیه ای از آسمونه
پاک پاک از همهی بد بودنا
رنگ رنگای یه رنگین کمونه
من و تو چرا باهم غریبه ایم،
وقتی هردو اهل یک قبیله ایم.
من و تو غریبه نیستیم ،
من و تو .....
امبر حسین مقدم. .
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.