دوشنبه ۵ آذر
در خودم غرق شدم دست به جایی نرسید شعری از محسن مهرپرور ( م مهر)
از دفتر مهر نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۲ ۰۴:۰۸ شماره ثبت ۱۶۸۶۰
بازدید : ۴۶۵۱ | نظرات : ۱۹
|
دفاتر شعر محسن مهرپرور ( م مهر)
آخرین اشعار ناب محسن مهرپرور ( م مهر)
|
در خودم غرق شدم ،دست به جائی نرسید
هر چه فریاد زدم ، هیچ کس آنرا نشنید
در گل و لای خیالم نفسم بند آمد
دست و پا میزدم و عشق به دادم نرسید
دلِ من عاشق نیلوفرِ مردابی بود
او مرا در دل این ورطه ی تاریک کشید
عاشقش بودم و او هم به نظر عاشق بود
ظاهرا عشق! ... و شاید هوسی زشت و پلید
دلم از لطف نگاهش پُرِِ زیبایی شد
گل نیلوفر من صورتی و زرد و سفید
گل نیلوفر من رقص کنان بر امواج
او فقط حالِ دلِ زار مرا میفهمید
بین ما فاصله ای بود به نام مرداب
عقل میگفت : از این فاصله باید ترسید
عشق میگفت : به دریا بزنم قلبم را
عشق پیروز شد و عقلِ مرا دل دزدید
دل به دریا زدم و راهی مرداب شدم
آن قدمزار پر از وحشت و لرز و تردید
آن قدم زار پر از دلهره و دلتنگی
آن قدمزار پر از شهوت و شوق و امید
عازم عشق شدم . فاصله را پیمودم .
تا رسیدم ... دگری آن گل زیبا را چید
در خودم غرق شدم ...دست به جائی نرسید
هر چه فریاد زدم ، هیچ کس آنرا نشنید...
در گل و لای خیالم نفسم بند آمد
دست و پا میزدم و عشق به دادم نرسید...
سالیانیست که از مردن من میگذرد
من مدفون شده در قعر سکوتی جاوید
شعر از محسن مهرپرور
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.