برايت نامه از دل مي نويسم
زدرد ، آهسته ، با شوق
نرم نرمك
ببين
: با جوهر خون مي نويسم
زدل گفتم
چه زيبا گشت نامه
به من تبريك گفت
آهسته ، خامه
بنام خالق شيرين و فرهاد
خداي عشق
معبود پري زاد
سلام ::::::
سلام آغاز عشقي برترين است
سلام :::::::::
زيباترين تعبير اين است
سلام اي دوست
اي عاشق ترينم
سلام اي بهترينم بهترينم
چه زيبا نقش تو ترسيم كردم
سلامي از سر احساس پاكم
سلامي رنگ خورشيد جنس مهتاب ، برايت با ادب
تقديم كردم
قلم بنويس افگار دل ريش
زهجران ، از مصيبت ، درد تشويش
قلم آهسته
با احساس بنويس
روان
نازكتر از گل ، جنس ادارك
به رنگ واژه هاي ياس بنويس
قلم بنويس
دل در التهاب است
دو چشمم در فراغش جوي آب است
قلم بنويس اي روح بهاري
خبر از كاتب نامه نداري
رسيده آفتاب عمر او سر
به ديدارش نمي آيي؟
قناري ؟
در آخر مي نويسم باز از دوست
تمام زندگي
شيرازه از اوست
ترا من دوست دارم
ختم نامه
تو خوش باشي جهان من به كامه
قلم بنويس
نشاني :
شهر حوري
خيابان ترنم هاي احساس
پلاك عشق
كوي نو بهاري
رسد اين نامه معشوق تنها
به دست بهترين دوستم
قناري