دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر حسن درویشی (فاحه)
آخرین اشعار ناب حسن درویشی (فاحه)
|
دیگه باید رو قلبم پا بذارم
باید باور کنم دنیا همینه
میدونم خیلی سخته دوری ازتو
توکه میگفتی عشقت بهترینه
یه روز گفتم بهت ازمن جداشو
تو خندیدی و گفتی این محاله
حالا دیدی شدی راضی به قسمت
هنوزم واسه هردومون سواله!
دلم می خواست پیش قلبت بمونم
همه دنیای من بودی یه روزی
حالا دنیامو میدم تا نبینم
کنارم باشی و عمری بسوزی
شاید بهتر باشه از هم جداشیم
تا دنیا و غرورش زنده باشن
میدونم خیلی آسونه واسه تو
که دستام دیگه تو دستات نباشن
برو راحت به فکر زندگی باش
می خوام اصلا به فکر من نباشی
تو عشقم بودی و هستی عزیزم
می خوام با بی خیالی زنده باشی
دیگه با زندگیت کاری ندارم
میخوام بازنده ی بازنده باشم
نمی میرم تا جون میده نفسهات
می خوام با یاد چشمات زنده باشم
خیال کردم جنون اندازه داره
میشه با عشق تقدیرو رقم زد
نمیشه حتی با چشمای نازت
میون ترس و تردیدو بهم زد
واسه بن بست ما یک راه مونده
که با جرات بگیم عاشق نبودیم
تا شاید اینجوری آسون جداشیم
بگیم ما مال همدیگه نبودیم
واسه یک عمر باتو زنده بودن
تموم راههای سختو گشتم
دیدم شر داره میشه دست تقدیر
باچشمای تر از خیرت گذشتم
حقیقت تلخه اما چاره ای نیست
نباید باقی عمر رو ببازی
جدا ازهم به سمت مرگ میریم
اینه رسم دو تا خط موازی
تقدیم به عزیزان شعر ناب
از دوستانی که این ترانه موجب رنجش خاطر آنها شد پوزش میطلبم
بادرود
فاحه
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.