سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        اینجا خیال من است!

        شعری از

        صدف عظیمی

        از دفتر یک قلم ، هزاران حرف نگفته نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۲ ۲۲:۱۶ شماره ثبت ۱۶۴۲۱
          بازدید : ۱۲۶۸   |    نظرات : ۲۱۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        به نام او.... من و یک کلبه ی چوبی ، و خیال با تو بودن شب بوسیدن لب ها ، و مجال با تو بودن شب وشمع و چشم فانوس و نگاه عاشقانه ی من شور عارفانه ای هست ، حس و حال با تو بودن تن آشفته ی گرمم ، به تب تو می برد سر التماس و خواهش است و ابتهال با تو بودن خیره مانده ام به چشمت ، چه سخن ها که نگویم به تو در عشق ببازم ، به جدال با تو بودن نا امیدم مکن از وصل ، به تب صفای امشب وغزل گفت که حتمی است ، احتمال با تو بودن به خدا که هستی ام از همه هستی ات به پا شد که زوال هستی ام شد به زوال با تو بودن من وشمع و برکه و شب،تو وماهتاب ومستی به کجا رسد تو دانی ، همه حال با تو بودن به نام خداوند صدف این خیال من است.... با تو... تنها... کلبه ای نزدیک شاید... شب است و تاریکی و فانوسی که به دیوار آویزان است.... شمع درونش میسوزد... "دلم در تب و تاب است" چون شعله ی شمعی که روی میز میسوزد... ستاره ها چشمک میزنند... اشتیاق است و التهاب... انتظاری در من شکوفه زده است... کنار آتش عشق... سرخی شراب ، یاقوت شب شده است... ماه میتابد و چشمانت زیر نورش میدرخشد.... شعر میخوانی و من خیره به تو... صدای تو موسیقی شب شده است... در حلقه ی آغوش تنگت جا گرفته ام... سردی شب را بهانه میکنم و نزدیکتر و نزدیکتر از تو به تو میشوم... نفسگیر است... نفس ها که به هم می آمیزد ... رنگ دنیا به سفیدی میگراید.... مثل عمق دل ها یمان... شاید روزی بچشم طعم لبان اناری ات را...! پ.ن: لطفا ، بدون نقد فقط خیالم را مهمان شوید...!
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۸۸ شاعر این شعر را خوانده اند

        محمد مير سليماني بافقي(باران)

        ،

        دریا عظیمی

        ،

        فرزاد بهارا

        ،

        فرزاد شجاع

        ،

        پریا نیکدل

        ،

        آرزو حاجی خانی

        ،

        محمد علی شیردل

        ،

        سمیرا شریفی (آسمان)

        ،

        مریم شجاعی

        ،

        زهرا زمانی(نیروانا)

        ،

        محبوبه گرشاسبی(محبوب)

        ،

        علی افشاری (فانوس)

        ،

        حسن عباسي

        ،

        سجاد کرد (کرد)

        ،

        رحمت شکرالهی

        ،

        لیلا مهذب(دنیا)

        ،

        صادق آل موسوی،بیژن

        ،

        معتمدی

        ،

        صدف عظیمی

        ،

        محسن حامد (باران)

        ،

        عادل غضنفری

        ،

        ناهید فتحی (راشا)

        ،

        فرمیسک

        ،

        صدیقه (رها راد)

        ،

        مهدی خدایی (آیدین)

        ،

        فاطمه رحمتی

        ،

        محمدمهدی اورسجی

        ،

        مسعود مرهونی

        ،

        اسماعیل قربانی

        ،

        کریم لقمانی سروستانی

        ،

        مریم رئیسی اردلی

        ،

        امیر

        ،

        سامان آقایی

        ،

        محمدرضا پهلوان(عرشيا)

        ،

        اصغراروجی(غریب)

        ،

        سید حاج فکری احمدی زاده (ملحق)

        ،

        فاطمه جهانباز نژاد

        ،

        تاراز (امین افضل پور)

        ،

        حسین علی دلجویی

        ،

        سامان سعیدی

        ،

        فریداصل

        ،

        رضا محمدصالحی

        ،

        علیرضا امیرخیزی

        ،

        صادق حسینی

        ،

        سیدعلی منصوریان (سید)

        ،

        حامی تنها

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        داریوش خطیر

        ،

        حسن دولتی (درویش)

        ،

        کبوتر باران(حسين باران)

        ،

        علی توکلی

        ،

        مجتبي مهدوي

        ،

        امير حسين اميريان .د

        ،

        محمد دهقان

        ،

        مرجان جلال موسوی

        ،

        مهران کاظمی

        ،

        ساحل مولوی

        ،

        امیرعلی پارسا

        ،

        سید ظاهر موسوی

        ،

        پروانه نیک اندیش(تنها)

        ،

        مهسا اربابی (افسانه)

        ،

        سمانه هروي

        ،

        سعید مطوری /مهرگان

        ،

        حاجی محمود جعفری

        ،

        زهرا ستایش کیا

        ،

        پونه سادات محمدی

        ،

        علیرضاجهانگیری نوین

        ،

        محمدامیر شهرکی

        ،

        آذین پژوهش

        ،

        عرفا

        ،

        سید علی شاه چراغ (غریبه)

        ،

        آمنه رمضانی

        ،

        لیلا اریا

        ،

        بابک اخوان

        ،

        علی مردانه (امید)

        ،

        ناصر یادگارفرد

        ،

        زهــرا محمدزاده (زلفشـــه)

        ،

        پروین حیدری

        ،

        میثم الهی خواه(قاصدک باران)

        ،

        حسین توسطی (حس تو)

        ،

        کمال حسینیان (حزین)

        ،

        سيداحمدظريف چشتي مودودي

        ،

        داریوش پورافشار

        ،

        بنیامین پور حسن

        ،

        حسین پروند

        ،

        مرضیه قدسی

        ،

        مهرآرا(لیلی)

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6