يکشنبه ۲ دی
|
آخرین اشعار ناب احمد خالد غروب
|
بالای کوه و پهنۀ صحراست پارسی
آهنگ باد و نغمۀ دریاست پارسی
در گوش جان چو نغمۀ داوود می رسد
در حیرت است دل که چه آواست پارسی
دل زنده می شود عجب از واژه واژه اش
انفاس جانفزای مسیحاست پارسی
آنجا که لهجه ها همه دوشیزگان شوند
شیرینتر ز جمله در آنجاست پارسی
زیبنده ای کلام دگر نیست این سخن
زیبد اگر بگویی که زیباست پارسی
کامل شد از دری و کمال دری کلام
باشد سخن کلیم چو سیناست پارسی
یارای گفتن است نه بر گویش دگر
گنگست هر زبان چو گویاست پارسی
قرآن به پهلویست بگویند مثنوی
بر هر حدیث معنوی معناست پارسی
از طول بگذرم بکنم عرض یک سخن
در پهنۀ بیان چو پهناست پارسی
مصر ادب "غروب"ازین هردو روشنست
طبع تو یوسفست زلیخاست پارسی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.