يکشنبه ۴ آذر
مستی ولی اینجور تی پا خوردنم داره شعری از موسی عباسی مقدم
از دفتر نوا ونما نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲ ۱۴:۰۲ شماره ثبت ۱۵۷۷۹
بازدید : ۵۶۴ | نظرات : ۳۶
|
دفاتر شعر موسی عباسی مقدم
آخرین اشعار ناب موسی عباسی مقدم
|
با این هیاهو دادو بیداد هچل هفتی
افسرده می شد اخلمد* وقتی نمی رفتی
بایک موتور هندای دزدی ی سه چار پشته
حس علفهای کنار جاده را کشته
دردست دارد یک پسر قلیان تنباکو
با کفش کرده خا کهای جاده را پارو
یک دانه سوتک دانه ای سیگار بر لب داشت
با کله ی پرمو خیال ماندن شب داشت
اینرا شنیدم من فقط از چادر پشتش
از خواندن و بشکن زدنهای دو انگشتش
هنگام رفتن با موتور ویرا ژ هم می رفت
با قیل و قالی زشت گوش جاده را بردند
شلوارشان شد پاره وقتی که زمین خوردند
آقا پسر بد حال شلوارش به هم خورده
از روی لب سوت سوتکش افتاده ومرده
چادر گروهی شبش افتاد و شد پار ه
مستی ولی اینجور تی پا خوردنم داره
اخلمد روستایی ییلاقی
در جنوب شهر چناران است که
آبشار زیبایی هم دارد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.