سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        باز هم من ماندم و تنهايي ام

        شعری از

        عيار

        از دفتر دفتر غزل من نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳۱ تير ۱۳۹۲ ۱۰:۱۸ شماره ثبت ۱۵۷۰۹
          بازدید : ۱۰۳۳   |    نظرات : ۴۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر عيار

        خسته ام من، اندکی آبم دهید مرهمی بر قلب بی تابم دهید خاطرم از یاد او خالی کنید آتشی بر قلب پوشالی کنید عشق هم آتش شده بر جان من شعله زد بر ریشه ی ایمان من در دل ِ طوفان غم گم گشته ام منزوی از کار و مردم گشته ام درد دل را با که گویم خود بگو کاین چنین آواره گشتم کو به کو من چرا در قصه ی شوم توام خسته از افکار مسموم توام مثل مجنون گشته ام، در التهاب در بیابان رو به سوی ِ یک سراب اشک چشمم مثل آن کارون شده نام من همتای آن مجنون شده هیچکس حتی مرا یاری نکرد ادعای رحم و دلداری نکرد با گناه عاشقی دارم زدند «خنجری بر قلب بیمارم زدند» بر تن ِ بی جان ِ من روحی نبود دیگر اکنون فاتحه دارد چه سود در میان قبر، گویی دل گرفت «قبرکن سنگ لحد را گل گرفت» هرکسی آمد دعایی خواند و رفت آیه ای با هرصدایی خواند و رفت باز هم من ماندم و دلواپسی باز هم بی یار و همراه و کسی باز هم من ماندم و تنهایی ام با که گویم قصه ی شیدایی ام دین و ایمانم که در دنیا بسوخت کاش دل را هم به یکجا می فروخت خاطری دارم من از شهر بدان خاطری بد از چونین دیو و ددان جای خنجر بر تنم ملموس بود درد وغم در چهره ام محسوس بود هیچ دردی بر دلم کاری نشد هیچکس سرگرم عیاری نشد دست خالی مانده ام در این میان روی قلبم نام عیاری عیان پیام مدیریت* بزرگوار تمنا داریم نام و فامیلی خود را تکمیل نمائید متشکر می شویم
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4