سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        رد پایت را خدا شسته...

        شعری از

        مریم رئیسی اردلی

        از دفتر تقدیم به تو... نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۸ تير ۱۳۹۲ ۰۰:۴۴ شماره ثبت ۱۴۴۹۳
          بازدید : ۷۸۸   |    نظرات : ۷۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        رد پایت را خدا شسته وگرنه من به این باران که ایمانی ندارم... من به این باران که میبارد بهار روزی تو یادت هست؟؟؟ پناه بردم ! اگر چه زیر باران ، عاشقت کردم ندیدی زیر باران زخم هم خوردم... رد پایت را "خدا " شسته...! وگرنه رفتنم را توبه می کردم 1391/6/6
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۵۰ شاعر این شعر را خوانده اند

        سید حاج فکری احمدی زاده (ملحق)

        ،

        شیما(شیطونک)

        ،

        علیرضاجهانگیری نوین

        ،

        منیژه ضیغمی

        ،

        بهار امیدی

        ،

        محمد علی شیردل

        ،

        لیلای

        ،

        علیرضا ناصح

        ،

        فرهین رام

        ،

        زهرا محمدزاده (زلفشه)

        ،

        سجاد کرد (کرد)

        ،

        سعید چرخچی

        ،

        صادق آل موسوی،بیژن

        ،

        پژمان روشن طبری (شبگرد)

        ،

        میثم گنجی(آرمان همدانی تویسرکانی)

        ،

        مهران کاظمی

        ،

        ترانه ماندگار

        ،

        طلعت خياط پيشه (طلاي كرماني)

        ،

        مریم رئیسی اردلی

        ،

        اعظم امینی مقدم

        ،

        محمد رضا نظری(لادون پرند)

        ،

        مهسا اربابی (افسانه)

        ،

        زیتا رضایی

        ،

        امیر مسعود شفیق

        ،

        محسن حامد (باران)

        ،

        عباس جوخواست

        ،

        داریوش خطیر

        ،

        علی کلان

        ،

        مهدی خدایی (آیدین)

        ،

        فرزاد شجاع

        ،

        مرجان جلال موسوی

        ،

        کاظم دولت آبادی(فراز)

        ،

        سحر فرهادی ( صنم )

        ،

        حسام يغمايي مقدم

        ،

        ابوالفضل عظيمي بيلوردي ( دادا )

        ،

        زهرا وحدتی(صوفی)

        ،

        ئاریو

        ،

        حسن حسینی

        ،

        سيد محمد مير سليماني بافقي(باران)

        ،

        مشکوة توکل

        ،

        اعظم گليان ( ماهور )

        ،

        امیر علی مطلوبی (سخن سنج تبریزی)

        ،

        ( خاموش ) بهزاد چهارتنگي

        ،

        پيمان ولي عبدي

        ،

        رضا جوکار

        ،

        خاکسار

        ،

        کبوتر باران(حسين باران)

        ،

        زهره ساجد

        ،

        مرتضی مرصاد

        ،

        میثم الهی خواه(قاصدک باران)

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        شرابی پر است از صواب سرودی گوارا و ناب ااا مرامت همه حُسن خُلق و پاداش تو صد ثواب
        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3