يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر محبوبه زیدی (ماه پوپک)
آخرین اشعار ناب محبوبه زیدی (ماه پوپک)
|
پشت چهره ام
دیگر من
من نبودم...
واژه ای پیر
که کارد بر گلویم...
بانوی بلند برهنه ای
در نوبت هتک پیراهن
من خون بودم
بر کنار کوچه
قطعه قطعه در کالبد برادرم
بازی ابر وآفتاب بر دل صاف زمین
در عقل تنگ حال...
وقتی که صدا
فقط سایش دستهای تو بود
بر ساق نیم چکمه های من...
من داغ درفش دیده بودم
وجز به تفنگم
به هیچ چیز این عروس اعتماد نداشتم...
به جای یکایک شما شهید میشدم...
مرگ بودم
بازگشت نه...
زندگی تکرارم نمیکرد
مثل عددمیمردیم
وآدمیزاد
آه آدمیزاد
چیزی که دور ریخته میشد...
عدد شده بودیم
خط میخوردیم
بدون تاریخ
من سهمی از آزادی بودم
آسمان آتش میگرفت...
اما
زمین میسوخت...
من تنم را
با دستهای تو
با نبوغ دشمن
وضو میدادم
بازی دقیقی بود...
بااحترام وپیشکش به بانو فرهین وارادت به استاد فکری نجیب وبزرگوار برای شعر زیبای ایشان که تقدیم به بانو فرهین نمودند...
نیچه میگوید برای شناخت حقیقت باید زن بود...من خود در این جمله سردر گم هستم...مفهومی که بر متن وارد است بعد از سرایشی که دچار مر گ مولف میشود هرگز گنجینه ای یک طرفه نیست وفاصله هایی حذف شدنی در آن یافت میشود...محوری که بر حضور مخاطب در یافتن آن غایب حذف شده سماجت دارد تا کلیدهایی را که بر ارتباط خود بنیان کرده است کشف کرده واز این کشف وشهود دچار خرسندی وتکانه ای ادبی شود..مخاطب چشم شاعر شود وشاعر دل مخاطب...به گمان من اصوات .آواها.واژه ها وبندها در ارتباطی عرضی وطولی به نفس گمشده ی شاعر نزدیکت میکنند..اما نه چنان عریان که دیگر جایی برای کند وکاو من خواننده نگذارند واصلا غایبی در کار نگذارد..بال دیگر شعراحساس ناب وانسانی شاعر است که بی آن شعر ،شعر نخواهد بود که نظمی است هرگز شاعر زیست نکرده وچه انتظاری دارد که دیگران با آن زندگی کنند..ناگزیرم به دغدغه ها ودقت های خاص خود در شعر و خواندن شعر اشاره کنم ...وضعیت فکری شاعر ما که نمیپذیرد برای بهتر شدن شعر باید از تجربه های منتقد عادل که خود شعر را زیسته است وهزاران سیاه مشق در شعر دارد وهنوز ایمان دارد راهش طولانی است ودر ابتدای راه است دیدی جدی ومثبت داشته باشد نا امید کننده است...ما از این بحث ها و دیالوگها تراش میدهیم شعری را که اول باید به حق سلاخی شود تا در رویشی دوباره به اوج برسد...
باتمام وجودم به تک تک اعضای سایت ارادت داشته واحترام دارم...از حضورم در کنارشان خرسندم واز اینکه مرا به عنوان عضوی کوچک پذیرفته اند نهایت فروتنی را دارم ...همه ی شما را دوست دارم...
از مدیر لایق وشعر شناس وانصافا شاعر وشعر دوست سایت جناب حاج فکری گرانقدر وعزیز نهایت سپاسگزاری وقدر شناسی را دارم...از همین جا دست بوس تمام خستگی های این بزرگ هستم ودست مریزاد ...مانا باشید وسرافراز چون وطنمان مام عزیزتر ازجانمان ایران...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.