این دو پندِ بس گران آویزه ی گوشم شده است
اعتماد و ارجِ بیش از اهلیت بر کَس خطاست
***************************************************************
جگرم خون شده از کوچ غریبت دیده کم سو
چـه بـگـویـد دلـم از بهارِ شـومِ نَـوَد و نـه
***************************************************************
به درونِ خویش بنگر بِتَکان غبارِ دل را
که نکو نقابِ رخ را غمِ دوران بِزُداید
***************************************************************
تا تو دارم دلبرا سرمست و شاد و برقرارم
بی تو چون بشکسته بالی نا امید و بی پناهم
***************************************************************
خواستم همگامِ باران عاشقانه همسفر شَم
ناگهان بـاد آمد و چـتـر از سرم پرواز کرد
***************************************************************
گلی پژمرد و گلدان بی نما شد
سراسر خاک گلدان در عزا شد
***************************************************************
تَـنِ ویـرانـکـده را بـر در و دیـوار نـکـوبـان
در و دیوار هم ای دَهر تَرَک خورده ز مُشتَت
***************************************************************
بهار ای دل رهاوردی چو شادی در سفر دارد
به صحرا عندلیب از عشق گل شوری بسر دارد
***************************************************************
در آسمانِ قلبم تو تک ستاره ای که
تا اوجِ بی نهایت پیوسته میدرخشی
***************************************************************
طرحِ لبخندِ ملیحت وه چه بی آلایش است
خنده بر لبهایِ تو زیباترین آرایش است
***************************************************************
چشمه ی چشمانِ من خشکیده از دردِ فراقت
بسکه خون باریده بر گونه از آن تیرِ جفایت
***************************************************************
بسکه جادو کرده ای با آن نقابِ دلفریف
دل دگر پیر و زمین گیرت شده ای روزگار
***************************************************************
قلم ای همنفس ای گرمی دستان سردم
تویی روح و تویی جان و تویی تسکینِ دردم
***************************************************************
حق را ستایش کن دلا امرش اطاعت لازم است
آنکس که ناحق میکند آری شماتت لازم است
***************************************************************
زبرم رفت نگاری به هوای سفری
گفت می آیم و هرگز نشد از او خبری
***************************************************************
ببار ای ابر و گردِ غم بشوی از ملکِ خسته
بشوی اشکِ دم از رخسار خلقِ دلشکسته
***************************************************************
برده هوش از سرِ من حسنِ جمالِ تو نگارا
دلِ شیدایِ مرا غمزه ی چشمانِ تو کشت
***************************************************************
روز و شب از تو نوشتن غمِ دل با همه گفتن
تو نباشی که بخوانی به چه کارم آید عشقم
کبری قرباغی(کوثر)
زیبا و جالب بودند