اجتناب کردم....

درود بزرگوار
اجتماعی موثر و زیبایی است

درود برشما جناب فریادی عزیز
بسیار زیبا وتامل برانگیز بود

قشنگععع و قابل تامل
شاید در زمره‌ی اشعار موج نو قرار بگیره که به شعر منثور هم مشهورن...

درود بر جناب فریادی ارجمند
سلامت و ثروتمند باشید

آفرین بر هستی و اشعار شما
شاعر شیرین سخن گلبار ما

درود. شعر قشنگیه و بیانش ساده و روانه. ون به عنوان کسی که خودم ابدا مهارتی در سرودن سپید ندارم نباید اظهار نظر کنم. اما حقیقتش این است معیارهای من درباره ایماژهای شعری و ایضا موسیقی شعر به گونه ای ست که دشوار می توانم به متنی که فرستادید شعر سپید بگویم. البته این را می گویم چون شما را با استعداد می دانم و خدای ناکرده نمیخواهم با به به و چه چه الکی کسی را از نظر اصلی ام منحرف کنم. به نظرم این فعل «شد» که مدام در شعر شما تکرار شده و نقش موسیقی کناری چندانی هم ندارد یک جورهایی شعر را به دام دم دستی بودن انداخته:
قصه ام
دوستی خاله خرسه شد
این جمله کاملا عادی ست و البته اشکالی ندارد اگر در ترکیب با دیگر اجزای جمله آشنایی زدایی رخ دهد:
...دنبال محبت‌
همه جا گشتم
قصه‌ام
دوستی خاله خرسه شد
دنبال کسب و کارم
روز و شب دویدم
لنگه کفش م پاره شد...
در سیاق و بافت متن هیچ چیزی نیست که به من بگوید «قصه ام دوستی خاله خرسه شد» چرا شعر است و چرا یک نثر عادی نیست. من می توانم متن شما را پشت سر هم بنویسم و وسط یک رمان قرار دهم و احدی آن را شعر قلمداد نکند. اما گاهی بیان به شاعرانگی بسی نزدیک می شود:
اجتناب‌ کردم
از مال مردم خوردن
مال خری از دیوارم بالا رفت
این هم موسیقی دارد هم طعنه و کنایه اش شاعرانه تر است. هر چند «اجتناب کردم» زیاد از حد عادی ست.

درود بر شما جناب فریادی بزرگوار 🌺🌸🌸
زیبا سرودید لذت بردم🌺🌺🌺

سلام و درود خدمت شما دوست عزیز


درست می فرمایید احتیاج به ویرایش دارد
ولی باید بیشتر به معنای کلام دقت کرد

ولی صدرصد احتیاج به پیرایش دارد




تشکر ویژه که وقت گذاشتید




سپاسگزارم

درود بر شما..
زیبااااست..

سلام و درود


ممنون از نظر لطف شما





سلامت باشید و شاد

درود زیبا و بود ومتفکرانه

سلام و درود خدمت شما بانوی مهربان



ممنون از نظر لطف شما