برج عاج

بانام ویاد خدا
ودرود بر بانوی متین و ارجمندانجمن ناب
شاعربانوی عزیزی که همیشه شعرهای خوبی از ایشان خوانده ام
وشاید دراین سایت آنجورکه باید دیده هم نشده اند ....

بارها خواستم چند خطی برشعرشان بنویسم اما قسمت نشد
وامروز برطبق سنت قدیم تصمیم گرفتم با نوشتن چند جمله ای بر شعرشان درواقع به معرفی بیشتر این عزیز شاعر بپردازم
که روزهاست متواضع و صبور همراه انجمن ناب هستند
🌼مثل همیشه شعر بسیار خوبی ازشما خواندم بانوجانم
زیبا وباصلابت و صبورانه می نویسد
🌼🔷️حتی دردها هم درشعرشما بسیار لطیف وبازبانی نرم ودلنشین به تصویر کشیده می شود
اشعار شما همیشه پاره هایی ازحکمت وعرفان راهم درخود دارد که برجان ودل مخاطب می نشیند ...
این غزلتان هم چون دیگر اشعارتان زیبا و دلنشین بود
بسیار زیبا شروع کرده بودید
شعرحالتی روایی وداستان گونه به خود می گیرد ازابتدا وهمین هم باعث می شود که مخاطب ازهمان ابتدا با شما همراه وهمدل شود
🌼🔷️غزلتان هفت بیت دارد که در هر بیت آن کلی حرف نهفته است بلندمعنا وسرشار از شعور است
شاعر انگار دارد از عشقهای بیهوده ی زمینی و دست وپازدن بیهوده برای رسیدن به آن سخن می گوید بااستفاده ازنمادهای زیبایی که درطبیعت هستند ...
زیبا شروع کردید ارتباط بین مصراعها وبیتها هم عالی بود و عالی هم به پایان بردید
واما کمی هم به واکاوی شعرتان می پردازم

🌼🔷️دربیت دوم
شوق پرواز‌ تو در باغِ چمن، همتای باز!
با نخ احساس بی پروا پریدی ، از حصار

دراین بیت شاعر ازعاشقی می گوید که بدون فکرواندیشه وفقط بر پایه ی احساس همراه باکسی میشود که همپای خودش نیست
پریدن پروانه با باز ...
یاد ضرب المثل کبوتر باکبوتر باز با باز آدم را می اندازد
ترکیب نخ احساس هم بسیارزیباست
شاعر احساسات زودگذر و بی اندیشه را مانند نخی ضعیف می داند که هرآن امکان پاره شدن وآسیب رساندنش هست
صنعت تشخیص به زیبایی مشهود است در مصراع دوم

🌼🔷️دربیت سوم
نردبام آرزو پایین و بالایت کشد؛
هر دو سر، این پلّکان در زندگی آید به کار
دراین بیت هم شاعر آرزوها ی رنگارنگ‌را به نردبانی تشبیه می کند که هر آن امکان افتادن ازآن هم هست
که البته اشاره می کند این بالا وپریدنها واین پلکان در زندگی لازم است
کلی حکمت پشت این بیت هم خوابیده

🌼🔷️در بیت چهارم :

قدر یک ارزن نمی ارزد که در بالای قاف
اوج گیری تا بگیری هر کسی را در کنار
دراین بیت هم شاعر ازتقلای بیهوده برای بدست آوردن کسی می گوید
بی ارزش بودن این کار را تشبیه به ارزن کرد
شاعر می گوید پریدن بالای قاف ارزشی ندارد که کسی را به زور بدست آوری

🌼🔷️دربیت پنجم :
طعمه باشد ؛زاغ تا اوج پلشتی می پرد
قعر تاریکی بسازد آشیانش نابکار
شاعر مخاطب را ازطعمه بودن وراحت شکارشدن برحذر می دارد و می گوید اگر ضعیف باشی
وراحت طعمه شوی راحت هم صیدت می کنند وهر زاغی طمع می کند وتورا درپلشتی وسیاهی دفن می کند ...

🌼🔷️دربیت پنجم هم

این هماره ذکر شبهایم بُود در این مَقال
"سنگریزه قدر دارد یاعقیقِ"زلف یار؟

شاعریک سوال شاعرانه ی تفکر برانگیز می پرسد ودرواقع با زیرکی ذهن مخاطب را به چالش می کشاند !
دراینجا زلف یار را به عقیقی باارزش تشبیه کرده ودرعین حال معتقد است که گاهی سنگریزه ها از عقیق زلف یار می تواند ارزشمند تر باشد

🌼🔷️ودر بیت آخر هم

قعر دریای توهم برج عاجش خالی ست
چشم دل را گر ببندی می شوی قطعا شکار

توهم را به دریایی تشبیه کرده که فرد را غرق می کند
برج عاج هم که همه می دانیم
به معنای چیزی غیرواقعی و دور از واقعیت است.
مثلاً قواعد حقوق که مربوط به ضروریات زندگی اجتماعی ( واقعیت ) هستند، برای آنها جایگاهی مقدس و آرمانی متصور شد.
به معنای بلند پروازی هم می باشد
شاعر درهرکدام ازبیتها دریچه ای از دانایی وشعور را بر قلب مخاطبش باز می کند
بدون هیچ گونه دستور ویا نصیحتی
پندش هم لطیف وشاعرانه ودلنشین است و مخاطب را نمی گزد

عذر خواهم اگر که صفحه تان را شلوغ کردم و قلم عقیمم نتوانست حق شعرتان را آنجورکه باید ادا کند...
همواره سلامت و موفق باشید درپناه خداوند بزرگ 🙏🙏🙏