سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        دنیا پرستِ دین فروش(1)

        شعری از

        سید حسن ضیابری

        از دفتر آزاد نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۲ ۲۱:۱۷ شماره ثبت ۱۳۵۳۲
          بازدید : ۸۱۸   |    نظرات : ۴۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سید حسن ضیابری

        حمد بی حد بر خدایِ لم یزل
        او که هست و، بوده از روزِ ازل
        خالقِ بینا و دانا و علیم
        او سمیع و بی نیاز است و حکیم
        حق فرستاده ز لطفش انبیا
        بهر ارشاد و هدایت سویِ ما
        تا که با دینِ خدا آگه شویم
        سرخوش از جامِ فنا فی الله شویم
        دین که قانونِ نجاتِ سرمدی است
        بهترین راهِ برائت از بدی است
        دین نباشد حرفِ ما و من در او
        قولِ رب است و کلامِ حق بجو
        تو مپنداری که دین بازیچه است
        یا بنایِ آن بر این اندیشه است
        ای که تو گفتی به جایِ حق سخن
        هر  سخن گفتی به نزدِ مرد و زن
        نطقِ تو گویا زِ کیدِ اهرمن
        حرفِ تُوخالی بُوَد در انجمن
        آتشِ کینه چرا افروختی ؟
        آن بهشتِ جاودان بفروختی
        تو که دین را داده ای بر ناکسان
        راهِ خیر و شر تو می داری عیان ؟
        تو که ای، اِی سفله یِ دنیا پرست ؟
        ادعا داری که راهت برتر است ؟
        تو که بت را خالقِ خود ساختی
        همرهِ شیطانی و دل باختی
        تو مریدِ راهِ شیطان گشته ای
        چون که با او عهد و پیمان بسته ای
        چون که ایمانی نداری بی خرد
        او تو را هر جا که خواهد می برد
        جهل برده دین و هم آئینِ تو
        بسته چشمانِ حقیقت بینِ تو
        تو ندانستی هدف از روزه را
        یا عبادت کردنِ هر روزه را
        این که هر روزه عبادت می کنی
        بی تعقل، حَسبِ عادت می کنی
        تو نمازت، لحظه هایِ غافلی ست
        شب نشینی هایِ تو هم، جاهلی ست
        تو چه فخری زین نمازت می کنی ؟
        بر کدامین رب عبادت می کنی ؟
        ربِ تو گوساله هایِ سامری ست
        دینِ حق از این جهالت ها بری ست
        تو چه فهمیدی زِ رب العالمین ؟
        یا چه کاری کرده ای رویِ زمین ؟
        بی عمل بودی، تو نیک اندیشه کن
        چاره یِ کارت نما، حق پیشه کن
        تو که خود را شیعه می دانی و بس
        پاک کن اندیشه ات از هر هوس
        شیعه یعنی رهروِ راهِ علی (ع)
        در عمل گردد حقیقت منجلی
        ادامه دارد...
        خرداد88 ضیابری
        با عرض سلام و ادب و احترام محضر سروران گرامی
        جهت پرهیز از اطناب، شعر را در دو بخش تقدیم می نمایم .
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6