شراب طهور

به آنی نگاهت دلم را ربود
دلی  که فقط در خودش غرق بود
شده مات و‌مبهوت در آنِ آن
ز وحشی چشمان پر جذبه ات
به عمق نگاهت دلم غرق شد
دگر دست دل نیست
غارت شد از
تماشای آن مست چشمان تو
خدای دل و جان‌شدی تا ابد
چه داری درآن مست چشمان پر جذبه ات
که اینگونه غارت نمودی مرا
به ناز نماز نگاه تو جان
دلم در قدو قامت دل شدن
به آشفتگی میل چندان گرفت
به سر وقت شوق و شرر رفت جان
شروع از تو آمد به سر وقت دل
ز آن‌نخستین به جان و دلم
شدم هست از هست تو
ای شراب طهور ....
تمنا و خواهش به عمق دلم
به فخر نگاه تو فرخنده شد
همه حال و احوال دل خوش زتو
خوشا مستی از سمت چشمان تو
دلم خوش به بودت تمنای جان
زتو دلخوشی آمده سمت دل
تو تحویل و آغاز گشتی به جان
به‌ماه نگاه تو سوگند جان.....
حریم شدن، ماندن و عشق را
زتو بر تمام وجودم نشست
رگ‌خواب دل  در نگاه تو جان
تو نبضی ...نمازی...نیاز دلی
شدم‌مبتلا با تمام خودم
تمامم فدای نگاهای تو
مرا در خودت دار و آکنده کن
به مهر نگاه پر از جذبه ات
تسلا و آرامش ازسمت تو
تمنا و خواهش ز سمت من است
مرا حبس بودن نما تا ابد
دلم جز تو میلی ندارد به جان
بمان و به دل شوق بودن بده
هوای تو  دارم به سر تا ابد
بمان و به حکم‌نگاه خودت
مرا تا ابد محو و تسلیم کن
بمان و بنوش و بنوشان به‌من
که عشق از تو در جان و روحم نشیمن نمود
قسم بر نگاهای پر جذبه ات
دلم‌جز تو میلی ندارد به جان
که جان و‌جهان‌گشته ای جان‌ِ جان
بمان و حکومت نما بر دلم
بمان و حکومت نما بر دلم
بمان و حکومت نما بر دلم

#حسین گودرزی"تشنه"

۱۴۰۳/۰۹/۲۱