سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
|||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
نیمایی بسیار زیبا و خوش آهنگ بود
من از آن روزهای سخت می ترسم،
من از ویرانی هر تخت می ترسم.
بسی کردند خطاها روی هر تختی،
به نام شاه و شاهنشاه و خوشبختی.
بسی ظلم و بسی عصیان، بشر از شرشان حیران.
نمی دانم چگونه می شود انسان، نبیند حیله ی شیطان،
بگردد سخت بی وجدان.
تکبر یا غروری از سر مستی، نباشد قلب انسان عاشق هستی.
خدا، خالق، هزاران وعدهی صادق، به گوش بندگان، ناطق.
چگونه می شود اما نبیند نور را چشمی،
رود در عمق تاریکی، شود سهمش فقط خشمی.
که گر آن خالق صابر، بگرداند جهان را سمت خشم خویش،
نماند هیچ چیزی از پس و از پیش.
چونان زیر و زبر گردد جهان باطل شیطان،
که از هر چشم بی سویی نماند نور حق پنهان....