تیر خلاص

در کوچه های خیالم که آمدی
سر به هواییم را پَر دادی
هوایی هواییم کردی
آواره کدام کوره راه بودی
که دلم را نشانه رفتی
ودر دلم نشستی
غارتم کردی
مستانه مستت شدم
هستی و هستم شدی
تنها با نیم نگاهی
نیمی که نه...
تمامم را به غارت که نه...
به یغما و‌چپاول بردی
حالا چه شده که کوکت ناکوک شده
از خواهش های عاشقانه هوا خواهت
خواستنم زخم شده ...؟؟؟
والتماسم زخمه...!!!
شاید برای تو توفیر نکند
اما برای دل تشنه من...
که شراب طهورا ونفسش تو بودی
نفس نکشیدن
حکم مرگ را دارد
خوب تماشا کن...
مرگ دل عاشقم را
که تماشایی است
سبد خواهش و تسلیم و تمناهای دلم را
تهی کن از بودنت
فرمان آخر را صادر کن
وتیر خلاص راشلیک
بر پیکر نیمه جان دلم
وراحتر از راحت
بگوکه....
نه نمی خواهمت
برو...
برو...
برو...


#حسین گودرزی"تشنه"

۱۳۹۵/۰۸/۱۸