چهارشنبه ۷ آذر
سرزمین هیچاهیچ شعری از محمد شریف صادقی
از دفتر بیدل بوی دلبرم نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۸ شهريور ۱۴۰۳ ۱۳:۰۷ شماره ثبت ۱۳۲۴۷۵
بازدید : ۷۴۰ | نظرات : ۱۲۶
|
دفاتر شعر محمد شریف صادقی
آخرین اشعار ناب محمد شریف صادقی
|
...ای آنکه منزل در دل گزید
و ای گمگشته در دورِ ناپدید
تو را چه شد که شتافتی، عجول
در افقی ندیده،
نگُفتیده
وَ نشنیده
به سوی سرزمین هیچاهیچ🥺
و به تحقیق جمعیت کدام سرزمینند
دوستانهتر از ملّتِ ملّتِ عشق؟
ملّتی از ذراتِ هیأتِ من
تمام اتمهای وجودم
که فریادِ هجران آغوش تو را
(از اوج امّید مرگ و از قعر بیم زندگی
ازین تو در توهای بیسر و ته
امّا تُهی!)
تا کرانههای معنا برسانند...
(حاشیه)
ملت هم به معنای آیین و روش است هم به معنای گروهی از مردم با چیزی مشترک.
این شعر جزیی از سومین شعر سپیدی ست که سروده ام و تاریخ سرودن آن به مدت ها پیش برمیگردد. نمیدانم آیا اصلا خوب هست یا نه.
|
|
نقدها و نظرات
|
درود استاد بانو | |
|
درود بر خانم آلاله سرخ. راستش دو بند به هم ارتباط دارند (بند اول از یار سفر کرده یاد کرده و می گوید تو کدام سرزمین سفر کردی حال آنکه مردم سرزمبن من از همه سرزمین های دیگر بهتر و صمیمی ترند). اما خب درباره قوت و ضعف آن همانطور که اشاره کردید باید بیشتر فکر کرد. | |
|
درود بر شما بسیار زیبا بود نقدتون.. شعر سپید سخت ترین قالب شعری ست چون باید با مفهوم و پر از آرایه باشه باید تمام قسمت ها به هم متصل باشن.و در کل شعر سپید باید جوری نوشته شه که با یک متن ادبی متفاوت باشه و اونم دیگه هنر شاعره در چیدن کلمات و استفاده از آرایه ها و چون قواعد خاصی مث غزل و... نداره سرودنش بسیار دشوارتره | |
|
ممنون از لطف و نظر شما. اتفاقا گاهی به این فکر میکنم که ممکن است شکستن یک شعر بهتر باشد. | |
|
درود. این نکته خوبی بود. اتفاقا خواستم بعضی کلمات را تغییر دهم. البته درباره «گزیدن» و «منزل گزیدن» نمیدانم عیبش چیست (در شعر نوسرایان زیاد دیده ام...البته من نوسرایان تا شاملو را معیار دارم و بعدی ها را کمتر). درباره عجول موافقم. خواستم حذفش کنم ولی گفتم بگذار باشد تا بازخورد دیگران را ببینم. درباره «نگفتیده» هم عمدی بود. میتوانستم بگویم «نگفته» اما حس کردم هماهنگی نگفتیده بیشتر است. که البته احتمالا این طور نیست (ندیده و نگفته و نشنیده شاید بهتر است). | |
|
درود بر جناب فریادی ارجمند | |
|
تو رو هر کی دوست دارین مواظب املای کلمات باشین شعر اصلا از روح تهی میشه اینجوری | |
|
درود ممنون از لطف شما. بابا کلا دو سه روز نفرستادم چیزی | |
|
درود. اتفاقا میخواهم تکه تکه بهترش کنم😁 فعلا اشکالات این قسمت صورتش در بیاید. درباره انسجام کلیت شعر هم قبول دارم. اما اول میخواهم ایرادات بدیهی اش را برطرف کنم (چون کلش طولانی ست). حالا شما فرض کن این شعر کامل است. آن موقع چه قضاوتی خواهی داشت؟ | |
|
کلش را نمی خوانند...تجربه دارم...ضمنا شاید بخواهم تکه تکه باز آفرینی اش کنم و ایرادات بدیهی اش را برطرف کنم. | |
|
درود. درباره امید مرگ و بیم زندگی عمدی در کار است. برای این هم کامل شعر را نفرستادم چون میدانم اکثریت آن را نمی خوانند. | |
|
بله آن نگفتیده را چنانچه توضیح دادم موافقم. اما چرا امید مرگ و چرا بیم زندگی؟! خلاف غریزه انسانی ست مگر نه؟! چرا باید کسی از زندگی بیم داشته باشد و در امید مرگ باشد؟ | |
|
این حرف جالبی ست. واقعیتش این است که شعر از قطعات پراکنده ای تشکیل شده بود اما خیلی در هم و برهم است و من قصد دارم پالایشش کنم. و زیاد و کمش کنم. مهندسی کردن هست احساس هم هست. ترکیبی از این دو | |
|
این سوال جالبیست. موقع شعر گفتن به نوع ماضی شعر دقت نکردم. ممکن است قافیه شدن با« دور ناپدید » دلیلش باشد. البته «گزید» نافی «گزیده» نیست، اما در گزیده قید استمرار برقرار است. باید فکر کنم به موسیقی و تاثیرش | |
|
درود اینم حرفیه. ولی اگر همش اینطور باشه...به نظر زنندست. خیلی به نظرم شعرها باید متنوع باشن. اینطور نباشه که همه شعرا باز یا بسته باشن. | |
|
درود ممنون از لطف مداوم شما | |
|
درود فراوان ممنون از لطف شما | |
|
درود ممنون لطف کردید به صفحه من تشریف آوردید | |
|
درود ممنون از لطف مداوم شما. | |
|
درود ممنون از لطف خانم عاشوری | |
|
درود بر آقای یونسی. اتفاقا نظرتان کاملا بجاست🙏🙏🙏 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درودبزرگوار آنچه سرودید زیباست وگرچه بخش کوچکی از شعرتان را به اشتراک گذاشتید اما از نظر فلسفی ومعنایی با مفهوم است .در صفحه شما فرصت را غنیمت شمرده و چکیده ای از تجارب خود را نگاشتم برای تلنگر بخودم وگاه کسانی که شعر سپید را بسیار ساده وگاه اصلا شعر
حساب نمی کنند...