این کوچه هایِ شب زده ، پژواکِ بارانی که نیست
در من گریست آن دخترِ هم نام بارانی که نیست
دریایِ معنا و هراس ، من هستمِ نفرین شده
سنگسارِ بانویِ غزل ، محرابِ لبهایی که نیست
پرواز و لمسِ آسمان ، معراجِ شیطانی که نیست
بر این زمینِ مرده ریگ ، رقصِ هوس هایی که نیست
موعودِ هامون بوسه زد ، بر ترسِ لبهایی که نیست
همبسترِ این پنجره ، تصویرِ دیداری که نیست
زیبایِ آرامِ سقوط ، نفرینِ بی رحمی که نیست
لبهایِ شعرِ وسوسه ، مرهم به هجرانت که نیست
شهدختِ واژه یِ هراس ، روحِ رزیتایی که نیست
مغرورِ پروایِ هوس ، آن دخترِ شعری که نیست
نجابتِ شیرین و مرگ ، در بیستون هایی که نیست
مجنونِ دل شکسته هم دلتنگِ لیلایی که نیست
اهریمنِ هراس و رقص ، بر شهرِ خون آلودِ شب
کولیِ شبگردِ جنون ، در حسرتِ مویی که نیست
در بارگاهِ آسمان ، نورِ خداوندی که نیست
من چشم در راهِ کسی ، با اینکه میدانم که نیست
در التهابِ واژه ها ، گرمایِ آغوشی که نیست
شیطان و عشقی شعله ور ، معشوقِ بی رحمی که نیست
السلام علیک یا اباعبدالله…
اربعین حسینی تسلیت…
التماس دعا