سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 6 آذر 1403
    25 جمادى الأولى 1446
      Tuesday 26 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        سه شنبه ۶ آذر

        حبیب من

        شعری از

        یاسر قادری

        از دفتر امتداد نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۶ مرداد ۱۴۰۳ ۲۲:۳۱ شماره ثبت ۱۳۱۹۹۷
          بازدید : ۹۷   |    نظرات : ۱۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر یاسر قادری

        با تقدیم درودها به روح بزرگ استاد شهریار

        دلا گرچه تو مهمانی ، به کوی آن حبیب من
        چه کردی با دلم جانا ؟،که شد غم ها نصیب من

        دلا بارانی ام امشب، به باران امر کن بارد
        شدم چون چشمه ای جاری، ببین حال غریب من

        دلا بازیچه شد این تن، ببندی زلف یارت را!
        به قلب ناتوان من ، کجا شد پس طبیب من؟

        دلا همسایه شو با من، ادا کن حق همسایه
        تو مکاری و من ساده، چه بد دادی فریب من!

        دلا مومن شدم با تو ، ولی افتاده مشکل ها
        همان افسونگری هستی،شکسته ای صلیب من

        دلا راحت شدی آخر، به مسلخ برده ای تن را
        به برزخ رهنمون کردی ،تن و روح نجیب من

        دلا آخر به رسوایی، بگیرد آه این عاشق
        منم آن" یاسر" دل خون،چرا گشتی رقیب من؟
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۱۱
        درود بزرگوار
        روح استاد شهریار عزیز شاد خندانک
        شاهزاده خانوم
        دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ ۰۰:۱۳
        خدایش بیامرزد خندانک
        درود بر شما خندانک
        زیباست خندانک
        شبتون شیک خندانک
        رسول دبیر (نافذ)
        يکشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۳ ۰۷:۲۵
        درودها نثارتان
        عالی و زیباست
        روزگار بکام
        خندانک خندانک
        یاسر قادری
        یاسر قادری
        يکشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۱۳
        درودها جناب دبیر
        ممنون خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۳ ۰۹:۲۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        باسلام فراوان
        خواندم ولذت بردم
        قلمتان همیشه جاودان بادا
        شاعرواستاد بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        یاسر قادری
        یاسر قادری
        يکشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۱۳
        درودها جناب انصاری
        سپاسگذارم خندانک
        ارسال پاسخ
        یاسر کریمی
        يکشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۳ ۰۹:۵۹
        درودها بر شما بسیار زیبا سرودید خندانک
        لذت بردم از قلم شما خندانک
        یاسر قادری
        یاسر قادری
        يکشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۱۴
        درودها جناب کریمی عزیز دل
        به مهر خواندید خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد شریف صادقی
        يکشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۳ ۱۰:۵۲
        درود بر آقا یاسر عزیز. خیلی هم قشنگ. فقط در مصراع «همان افسونگری هستی،شکسته ای صلیب من» اگر بجاش بگی «همان افسونگری هستی که بِشْکستی صلیب من» از نظر وزن و موسیقی بهتره و از نظر دستور زبان هم درست تر. ضمنا این مصراع خیلی جالبه...انگار بیشتر با فرهنگ مسیحی پیوند داره.
        ضمنا...بیشتر ارتباط بین دو مصراع یک بیت رو دریاب. عجله نکن مثلا:
        دلا بازیچه شد این تن، ببندی زلف یارت را!
        به قلب ناتوان من ، کجا شد پس طبیب من؟
        طبیب و قلب ناتوان کجا و دل بازیچه و بستن زلف یار کجا. البته نه اینکه ارتباطش را خودت هنگام سرودن نمیدونی...اتفاقا همینه که آدمو گاهی گول میزنه...فکر میکنه اونچیزی که تو ذهن خودش واضحه خواننده هم اونو راحت میتونه تشخیص بده ولی همیشه اینطور نیست.
        یاسر قادری
        یاسر قادری
        يکشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۳ ۱۱:۴۴
        سلام عزیز دل
        ازت ممنونم بابت وقتی که میزاری و نکات درست و بجایی که مطرح میکنی
        حتمن نکاتی که گفتی رو لحاظ میکنم
        محمد جان عزیز عاشق تو خیالات و عاشقانه های خودش با معشوقش
        غرق میشه،زلف یار و میبنده و .. ولی یک دفعه به خودش میاد و میبینه دوره از یار و معشوق و قلب ناتوانش شروع میکنه به درد گرفتن و طبیب هم که...
        عاشقی هم درد هم درمان هم تلخ هم شیرین
        حالا معشوق این وسط از یه مذهب دیگه هم باشه،سیب ممنوعه هم باشه که واویلا...
        ارسال پاسخ
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        يکشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۵۰
        درود بر یاسر عزیز. من یه غلط تایپی داشتم تو کامنتم که برژرفش کردم (انگار الف افسونگری رو نذاشته بودم). درباره خیالات هم کاملا درسته. شما شعر رو به صورت تجربه حضوری مینویسی و حق داری. اما اگر بخوایم شعر به کمال برسه باید گاهی مصراع ها رو تغییر داد یا حتی با هم عوض کرد. و البته این نسخه آلفا یا ابتدایی شعر شماست و باید اگر امکانش هست تکامل پیدا کنه‌. من هم به همین خاطر شعرامو منتشر میکنم ولی معمولا کسی ایراد نمیگیره😔 در صورتی که لازمه و من خودم به برخی ضعف ها حتی در شعر خودم واقفم.
        محمد شریف صادقی
        محمد شریف صادقی
        يکشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۳ ۱۸:۵۱
        تازه الان «برطرف» رو برژرف نوشتم😂 آقا درود بر ژرفت خلاصه😂
        مریم عادلی
        يکشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۱۴
        درود برشاعر گرانقدر
        شعر قشنگی بود
        خندانک خندانک خندانک
        فرامرز عبداله پور
        دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳ ۰۱:۵۵
        درود
        زیبا و دلنشین و پر معنا
        سروده اید
        ⚘🌺❤
        رقص قلمتان ابدی
        حسام رجبی
        سه شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ ۲۲:۳۳
        درود..‌بسیار دلنشین و زیبا خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2