شنبه ۸ دی
حبیب من شعری از یاسر قادری
از دفتر امتداد نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۶ مرداد ۱۴۰۳ ۲۲:۳۱ شماره ثبت ۱۳۱۹۹۷
بازدید : ۱۰۵ | نظرات : ۱۵
|
آخرین اشعار ناب یاسر قادری
|
با تقدیم درودها به روح بزرگ استاد شهریار
دلا گرچه تو مهمانی ، به کوی آن حبیب من
چه کردی با دلم جانا ؟،که شد غم ها نصیب من
دلا بارانی ام امشب، به باران امر کن بارد
شدم چون چشمه ای جاری، ببین حال غریب من
دلا بازیچه شد این تن، ببندی زلف یارت را!
به قلب ناتوان من ، کجا شد پس طبیب من؟
دلا همسایه شو با من، ادا کن حق همسایه
تو مکاری و من ساده، چه بد دادی فریب من!
دلا مومن شدم با تو ، ولی افتاده مشکل ها
همان افسونگری هستی،شکسته ای صلیب من
دلا راحت شدی آخر، به مسلخ برده ای تن را
به برزخ رهنمون کردی ،تن و روح نجیب من
دلا آخر به رسوایی، بگیرد آه این عاشق
منم آن" یاسر" دل خون،چرا گشتی رقیب من؟
|
|
نقدها و نظرات
|
درودها جناب دبیر ممنون | |
|
درودها جناب انصاری سپاسگذارم | |
|
درودها جناب کریمی عزیز دل به مهر خواندید | |
|
سلام عزیز دل ازت ممنونم بابت وقتی که میزاری و نکات درست و بجایی که مطرح میکنی حتمن نکاتی که گفتی رو لحاظ میکنم محمد جان عزیز عاشق تو خیالات و عاشقانه های خودش با معشوقش غرق میشه،زلف یار و میبنده و .. ولی یک دفعه به خودش میاد و میبینه دوره از یار و معشوق و قلب ناتوانش شروع میکنه به درد گرفتن و طبیب هم که... عاشقی هم درد هم درمان هم تلخ هم شیرین حالا معشوق این وسط از یه مذهب دیگه هم باشه،سیب ممنوعه هم باشه که واویلا... | |
|
درود بر یاسر عزیز. من یه غلط تایپی داشتم تو کامنتم که برژرفش کردم (انگار الف افسونگری رو نذاشته بودم). درباره خیالات هم کاملا درسته. شما شعر رو به صورت تجربه حضوری مینویسی و حق داری. اما اگر بخوایم شعر به کمال برسه باید گاهی مصراع ها رو تغییر داد یا حتی با هم عوض کرد. و البته این نسخه آلفا یا ابتدایی شعر شماست و باید اگر امکانش هست تکامل پیدا کنه. من هم به همین خاطر شعرامو منتشر میکنم ولی معمولا کسی ایراد نمیگیره😔 در صورتی که لازمه و من خودم به برخی ضعف ها حتی در شعر خودم واقفم. | |
|
تازه الان «برطرف» رو برژرف نوشتم😂 آقا درود بر ژرفت خلاصه😂 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
روح استاد شهریار عزیز شاد