سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 11 آذر 1403
  • شهادت ميرزا كوچك خان جنگلي، 1300 هـ ش
1 جمادى الثانية 1446
    Sunday 1 Dec 2024
    • روز جهاني مبارزه با ايدز
    مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

    يکشنبه ۱۱ آذر

    زباله

    شعری از

    حسام رجبی

    از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

    ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۳ ۲۱:۲۷ شماره ثبت ۱۳۱۹۱۳
      بازدید : ۱۲۵   |    نظرات : ۱۰

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر حسام رجبی
    آخرین اشعار ناب حسام رجبی

    دیگر برایش ، بخشی از انبوه زباله ها!
    زیر تابلو:
    «لطفا آشغال نریزید»
    شده ای !
    ۱
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    شاهزاده خانوم
    چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۳ ۱۹:۳۴
    ایده خوبهههه اما بنظرم اجرا کمی ضعیفعععع...😳🙈
    شایدم اشتباه می‌کنم...🙈
    ولی در کل باحال بود... خندانک خندانک
    ولی یه نکته اساسی داشت...😎 اونم این بود که با پنبه سر بریدید... خندانک
    باز هم بوی خوووون...🥴 کوسه‌ها کشیده نشن به ناب صلوات...😅
    درود بر شما خندانک
    روزگارتان نیکووو خندانک
    حسام رجبی
    حسام رجبی
    چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۳ ۱۹:۳۹
    سلام و درود....
    بهرحال پلن B هم باید داشت باشی بعضی وقتا (پنبه )😅😅
    خندانک
    ارسال پاسخ
    محمد باقر انصاری دزفولی
    چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۳ ۱۰:۰۸
    کوتاه وزیبا
    لذت بردم
    درودبر شما
    خندانک خندانک خندانک
    حسام رجبی
    حسام رجبی
    چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۳ ۱۵:۰۱
    درود ...نظر لطف شماست
    ارسال پاسخ
    قربانعلی فتحی  (تختی)
    چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۳ ۱۲:۲۰
    درود شاعر گرامی

    نکات رمز دار و

    جالبی بود خندانک

    خندانک خندانک خندانک خندانک
    حسام رجبی
    حسام رجبی
    چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۳ ۱۵:۰۱
    درود سپاس از حسن نظر شما استاد گرامی خندانک
    ارسال پاسخ
    محمد شریف صادقی
    چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۳ ۱۴:۳۵
    درود. خیلی عالی بود. مشاهدهٔ تیزبینانه‌ای بود👌👌👌مضمونی‌ست «ستودنی» و البته...«ربودنی»😁
    حسام رجبی
    حسام رجبی
    چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۳ ۱۵:۰۴
    درود...چند شب پیش سر کوچه یکی از باغ های جاده سنندج ...میخواستم برم عروسی...دیدم یک محیط وسیعی ک یک قسمتش بنر بزرگ زدن ک لطفا آشغال نریزید، و جالب اونجا بود که همه تالار دارا و اهالی کوچه تو اون همه جا وسیع ...دقیقا اون قسمتی که تاکید شده بود آشغال نریزن...آشغال میریختن...با خودم گفتم قبلاً اونجا یا سطل آشغالی بزرگی بوده یا مکان زباله ها...بعد این دلنوشته از ذهنم عبور کرد
    ارسال پاسخ
    حسام رجبی
    حسام رجبی
    چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۳ ۱۵:۰۹
    طوری نوشتم که چند جور بشه برداشت کرد...اما برداشت خودم اینه ...یکی که خیلی رابطه داشته فک می‌کنه که بالاخره نیمه گمشده شو پیدا کرده ..اما بعد متوجه میشه ک نیمه گمشدش دنبال رابطه عاشقانه و احساسی نیست...دنبال جای زباله است
    ارسال پاسخ
    محمد شریف صادقی
    محمد شریف صادقی
    چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۳ ۲۳:۴۲
    درود بر آقا حسام نازنین. اتفاقا این ماجرای آشغال ریختن در جایی که نوشته «لعنت بر پدر و مادر کسی که اینجا آشغال بریزد»یه زمان جوک معروفی شده بود و البته رذیلت فرهنگی بدیه جدای از شوخی.
    متاسفانه بعضی‌ها همینطورن و انگار شما اسباب بازی کوتاه مدتشون هستین و بعد میندازنتون دور؛ ناخوداگاه یاد یه لیریک از تیلور سوئیفت افتادم که یکبار وقتی یکی از دوستان آهنگشو (برا نظر دادن درباره لیریکش) برام فرستاد به گوشم خورد. خیلی بامزه بود:
    I can make bad guys good for a weekend!
    بله، متاسفانه، just for a weekend😔😔😔😔😔
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    نادر امینی (امین)

    توبودی دردل شب ناله کردی این دل وامانده را بیچاره کردی اااا به کنج خلوتی رفتی وباغم خانه کردی ااا ندیدی عاشقت درمانده شد از آه شبگیر وتولیکن اااا به شب را تا سحر بردر غمخانه ات داغ دلم را تازه کردی ااا دردلم دلشوره افتاد لیلی ام از بس فغان کرد جان بداددر گوشه میخانه من اااا هاتف آمد دادم ندا غمگین مباش می خور که لیلی عاقبت دیوانه کردی اا عقل در ره پیرطریقت پای لنگان است اااا لیلی ومجنون را تا ابد برسر جام قدح بشکسته ای درمانده کردی ااا عاقبت عشق وخرد درمرز مجنون با رخ لیلی بهم پیون خورند اااا آنگه که مجنون چون اسیر گیسوی لیلی شد و آن خانگه ویرانه کردی
    شهرام بذلی

    در دل تنگ ما بسی روزنه ی خیال نیست اااا شوق تو دارد این دلم عشق که وصف حال نیست
    افسانه نجفی

    ت ااا میان من و تو ااا همیشه ما ااا می لنگید
    میر حسین سعیدی

    مرا بی خود شدن در دل به خود نیست ااا چو بینم ماه نو من دیگرم کیست ااا چو مستی آید از هر پیچش مو ااا نگه بر آسمان و مه چه نیکیست
    افسانه نجفی

    مرا بوسید و با بغض گفت می توانی بدون من سر کنی ااا با خنده گفتمش این که چیزی نیست پیش از تو سالها بدون خودم حتی سرکرده ام

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    3