يکشنبه ۲ دی
خدای نظم شعری از علیرضا صادقی
از دفتر غزل نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۹ مرداد ۱۴۰۳ ۱۳:۲۶ شماره ثبت ۱۳۱۸۴۸
بازدید : ۹۷ | نظرات : ۱۳
|
آخرین اشعار ناب علیرضا صادقی
|
باری، هوس کردم کمی امشب غزلخوانی کنم
در چنته دارم هرچه را بر ملت ارزانی کنم
فصل بهار است و دلم را باد با خود میبرد
ای گل بیا تا من به دورت گردهافشانی کنم
دروازهها بستهاست و تن خستهاست و بازی بیرمق
کو آن غزال تیزپا تا من خیابانی کنم
اهل نمازم من ولیکن قبله را گم کردهام
کو کعبه آمال من تا من مسلمانی کنم
گویند دارد هر سخن جایی و هر نکته مکان
بگشا در مهدیّه را تا من سخنرانی کنم
بر چشمهٰ عشقم صفورا شو بیا، پاشو بیا
لازم شود بهر پدر یک عمر چوپانی کنم
چون شاهماهی نغمهخوان از بحر غم بیرون بیا
تا من به پیش پای تو محمود قربانی کنم
این جمعه باز آ لااقل از کوچهٰ ما کن گذر
تا کوچه را چون نیمه شعبان چراغانی کنم
کمکم دگر این شعر را باید به پایان آورم
آنرا نباید بیش از این بیهوده طولانی کنم
هم وزن کم آوردهام هم قافیه، آخر چرا
باید خدای نظم را از خود عصبانی کنم
|
|
نقدها و نظرات
|
ممنون. برای شاهماهی نغمهخوان باید محمود قربانی کرد. | |
|
ممنون. بله هر دو نکتهای که اشاره کردید صحیح است. و به هم زدن وزن مصرع آخر هم همانطور که متوجه شدید، تعمدی هست 🙏 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غزل قشنگیههه... فقط یه سوال چرا محمود رو قربانی کردید؟... از کیسه خلیفه میبخشید؟...
علیرضا رو باید قربانی میکردید...
حالا احیانا منظورتون محمود قربانی نیست؟ کسی که تو تاریخ موسیقی ایران تاثیرگذار بود؟(همسر اول گوگوش)
اگه این شخص بود زیرکانه استفاده شده...
درود بر شما
بسیار زیباست و سر ذوق اومدم...
موفق باشید