چهارشنبه ۵ دی
|
آخرین اشعار ناب نیما ولی زاده
|
تقدیم به بانو ماهور زائرمیری
بکارتِ زیباییِ لمسِ بهاران ، روحِ رُز
شیطنتِ شیدایِ شعر ، مرگِ غزل های نیاز
موعودِ ویرانگرِ من ، بارانِ بی پروایِ راز
رقاصه یِ ماه و هوس ، روحِ قدم هایِ نیاز
یک لحظه را بر من ببخش تا با تو زندگی کنم
پیر شدیم ولی هنوز زیباترینی یاسِ من
آرامِ بی آرامِ ماه ، آغوشِ قلبِ بی پناه
سهمِ من از این لحظه شد یک تارِ مویت یاسِ من
طلوعِ بی رحمِ هوس ، چشمانِ معصومِ تو بود
نامت درخشید این جهان نقشی ز دامانِ تو بود
دامن به رقص آور لبم در حسرتِ تنت به شعر
اشراقِ خشمِ شعرِ من ، حسرت ز دیدارِ تو بود
ماهورِ رازآلودِ شعر ، الهه یِ بارانْ تبار
با من آناهیتا بخوان ، بهارْ گیسویِ هراس
پاییزِ دامان تو خون آلودِ رُزهایِ نیاز
ماهورِ بارانی به رقص گیسویِ تو ، دلْ در هراس
ماهورِ آتش های راز ، آتشکدهْ تن ، شعله ور
پژواکِ رقصانِ غزل ، بهارْ بانویِ نیاز
فانوسکِ تنهاییِ شعرِ پریشانم ببین
این شعرْ زیبا گشته از نامِ تو ماهورِ نیاز
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
تقدیمی زیبایی است
مبارک صاحب اثر باشد