جمعه ۲ آذر
|
آخرین اشعار ناب سید مصطفی سامع
|
شد لاله زار طرف چمن در چمن چمن
شد سبزه زار دشت و دمن در دمن دمن
از شاخــسار سرو سهی می رسد رسد
آوای کبـک وبلبل و زاغ و زغن زغن
شد جلوه گر بهار نشاط وطرب طرب
شد ناپــدیـــــد فصـل خزان محن محن
گاه سرود و ساز بود خوش نوا نوا
مطرب بیا ز عیش تو تاری بزن بزن
ساقــی بیار ساغــر مـی در بغل بغل
لبریز کـــن ز بـــــاده خــم کهن کهن
طبعم به مدح شاه نجف شد رسا رسا
هر لمحه لمحه شعربگوید سخن سخن
در مدح شهریــار ولایـــت همی همی
این طرف بیت را توبخوان درزمن زمن
یــا قاهِـــرَ العَدُوِّ یــــا والِــــیَ الــــــوَلِیِّ
یــا مَظهـــَرَالعَجائِــــــب یا مُرتَضی علیُ
دارم بـــــه ســر هوای مزار نجف نجف
برلـــب مراست ذکــر نگار نجف نجف
مــرغ دلـم به کنـــج قفــس پرزنــد زنــد
جویـــــد رهِ وصــالِ دیــــار نجف نجف
دارد هـــوای طــوف حــرم را همه همه
جــان وتنــم همـــاره نثـــــار نجف نجف
خوش آن دمی که طوف حریمش کنم کنم
بهـــتر ز جنـــت است گـــذار نجف نجف
یابـــم شرف به خلــــد نجف می کشم کشم
بر دیده هـــــــای خویش غبار نجف نجف
یارب مراســت خواهشی اندر زمان زمان
مدفن نمـــا مـــــــرا به دیــــار نجف نجف
درقیــــد زنـــدگـــی و ممـــاتم خــدا خـــدا
مسکــن بــــده زلطــــف جوار نجف نجف
یــا قاهِـــرَ العَدُوِّ یــــا والِــــیَ الــــــوَلِیِّ
یــا مَظهـــَرَالعَجائِــــــب یا مُرتَضی علیُ
ای پیـــرو علـــی تـــو مکــــرر شنو شنو
از مــن مدیـــح خــــواجـــه قنبر شنو شنو
او مظـهر خـداســت به عالم یقین یقین
اوصاف حضرتش تو ز دفتر شنو شنو
نفس رسول خویش به نص مُبین مُبین
خوانـــده اورا خــدای مکرر شنو شنو
غالب به هرنبردوفتوحات جنگ جنگ
وصفش ز باب قلـــــعه خیبر شنو شنو
داده است دررکوع به گدا اونگین نگین
این ذره از سخـــــــاوت حیدر شنو شنو
شهرعلوم خوانـــده خودش را نبی نبی
گفتا که است شاه نجـــــف در شنو شنو
در وادی غـــدیـــــر نــبــــی بر ملا ملا
گفتا علیـــست بر هــمه رهبر شنو شنو
یــا قاهِـــرَ العَدُوِّ یــــا والِــــیَ الــــــوَلِیِّ
یــا مَظهـــَرَالعَجائِــــــب یا مُرتَضی علیُ
عمـــــــــرم به راه آل عبــــــا طی کنم کنم
این راه را رهـــا به جــــــهان کی کنم کنم
خط حــــق است خط رسول جهان جهان
درایــــــن مســـیر، سیـــر پیـاپی کنم کنم
دارم عطــــــش ز باده کوثر به سر به سر
نه میــــل آب تـــاک مـــل ومی کنم کنم
اوصـــاف دودمـــان نبــــــی بر زبان زبان
هـــــر جا رســـم بیان پــــــیاپی کنم کنم
نه بهر این وآن بســــــــرایم سخن سخن
نه مـــــــــدح در قــــــبال زر ری کنم کنم
بر سر مراست خواهشی از شیر حق حق
در گــــــــاه نـــــزع دیــد رخ وی کنم کنم
سامــع منم مریــــد امیـــــــرم علی علی
دائــــــم ره ولای علـــــــــی طی کنم کنم
(یــا قاهِـــرَ العَدُوِّ یــــا والِــــیَ الــــــوَلِیِّ
یــا مَظهـــَرَالعَجائِــــــب یا مُرتَضی علیُ)
شنبه ۱۴۰۳-۰۳-۱۳
|
نقدها و نظرات
|
درود استاد بانو حسین زاده از مطالب نابتان استفاده وردم سپاس | |
|
🪴صلّی الله علیک یا امیرالمومنین یامرتضی علی🪴
| |
|
🪴صلّی الله علیک یا امیرالمومنین یامرتضی علی🪴
| |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام و درود
شعر زیبایی است در منقبت مولی علی (ع)
و اگرچه تکرار قافیه دارد ؛ ولی ذوقافیتین محسوب نمی شود . اما درباره ی آرایهی ادبی ذوقافیتین و انواع آن :
دو قافیه آوردن یا همان قافیهی دوگانه که نامِ آن را «ذوقافیتین» ( صاحب دو قافیه ) بودن ابیات شعر نهاده اند ؛ به اشعاری گفته میشود که (( دو قافیهی متفاوت)) در کنار هم داشته باشند یا با اندکی فاصله از هم داشته باشند؛ صنعت ذوقافیتین در کتاب حدائقالسحر برای اولینبار در ادب فارسی ذکر شده است.
مقام دلگشایش جمع جمع است
جمال جانفزایش شمع جمع است
یکی از هستی خود گفت و پندار
یکی مستغرق بت گشت و زنار
شیخ محمود شبستری
ای شاه زمین بر آسمان داری تخت
سست است عدو تا تو کمان داری سخت
حمله سبک آری و، گران داری رخت
پیری تو به تدبیر و، جوان داری بخت
امیر معزی
این صنعت نیز یکی از فروع و موارد التزام
و لزوم مالایلزم است.
در قدیم شاعران را به آوردن صنعت ذوقافیتین در شعرشان امتحان میکردند و این صنعت ادبی را یکی از ملاکهای انتخاب شعرای خوب قرار میدادند؛ بر این دستور، شعری گفتن خوشایند باشد، ولی از اشکال خالی نیست؛ و این نوع دو قسم است.
قسم اول آنکه قافیتین متوالی باشند
و بینشان فاصلهای نباشد؛ مثال:
ای احسان تو آراسته ایوان کرم
وی جود تو مزین شده دیوان نعم
دل در سر زلف یار بستم
وز نرگس آن نگار رستم
رشیدالدین وطواط در این صنعت ادبی ، قصیدهای دارد و بسیار نیز نیکو گفته است. در مثنوی رعایت این صنعت کردن زیبا مینماید. مثال:
خداوندا در توفیق بگشای
نظامی را ره تحقیق بنمای
این قسم را به اعتبار آنکه هر دو قافیه قرین یکدیگر واقع میشوند، \\"مقترن\\" گویند.
و قسم دوم این صنعت چنان باشد که در شعر دو قافیه پهلوی یکدیگر نباشند:
ز فضلش هر دو عالم گشت روشن
ز فیضش خاک آدم گشت گلشن
شیخ محمود شبستری
قافیهی محجوب
در صورتی که بین دو قافیه ، کلمهای فاصله شود آنرا ( حاجب ) میگویند. بیتی که حاجب در آن است را محجوب خوانند.
چشم دولت ، ز سواد قلمت، گشت منیر
باغ دانش، ز سحاب کرمت، گشت نضیر
سلمان ساوجی
شاعری به نام (اهلی شیرازی) را کتابی است به نام «سحر حلال» تمام آن دارای صنعت ذوبحرین است؛ به علاوه دارای ذوقافیتین و تجنیس نیز هست که در هر شعری این سه صنعت را به کار برده و رنجی که کشیده از آن کتاب است.
ای همه عالم بر تو بی شکوه
شوکت خاک در تو بیش کوه
خواجه در ابریشم و ما در گلیم
عاقبت ایدل همه یکسر گلیم
اهلی شیرازی
بیا تا حال یکدیگر بدانیم
مراد هم بجوییم ار توانیم
حافظ
ذوالقوافی
شعری است که در آن ، زیادتر از دو قافیه را رعایت کنند؛ این صنعت را از ترصیع اخذ کردهاند. متقدمان به اعتبار تفصیل قوافی آنرا مفصل خواندهاند، اما در مدارج آمده که این صنعت را به اعتبار تعقیب قوافی معقب خواندن بهتر است.
ای ز جود کفت آراسته ایوان کرم
وی ز الطاف تو پیراسته دیوان نعم
این صنعت به آرایهی ترصیع نزدیک است.
قافیهی میانی
در بعضی اشعار علاوهبر قافیهی پایانی، میان مصراعها نیز کلمات همقافیه وجود دارد، که آنرا قافیهی میانی یا داخلی نامند؛ مانند این اشعار از مولوی:
مرده بدم زنده شدم، گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
دیدهی شیرست مرا، جان دلیرست مرا
زهرهی شیرست مرا، زهرهی تابنده شدم
اگر در میان دیوانهای شعر فارسی بررسی کنیم، از نظر قافیههای داخلی، هیچ دیوانی را به غنای دیوان کبیر مولانا نخواهیم دید و در کمتر غزلی از آن قافیهی داخلی را نمیتوان یافت.
یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
تشریع
یکی از انواعِ ذوقافیتین آن است که اگر از آخر هر مصراع چند کلمه حذف شود، آنچه باقی میماند دارای وزن و قافیه و معنی باشد. این نوع شعر را تشریع و توأم و توشیح نیز گفتهاند.
در فنون بلاغت چنین آمده است که یکی از انواع ذوقافیتین است و به این سبب آنرا هم ذوقافیتین میگویند توشیح و توأم نیز گفتهاند.
و تشریع آن است که بنای شعر را بر دو قافیه گذارند، بهطوری که آنرا به هر کدام ختم کنی معنی و وزن و قافیه صحیح داشته باشد، و به حذف کردن بعضی اجزا، از وزنی به وزن دیگر منتقل گردد. مانند:
ساقیا فصل بهار و موسم گل وقت بستان
جام می ده تا به کی داری تعلل پیش مستان
فرصت شیرازی
چون اجزای آخر آنرا حذف کنی، این بیت به دست میآید:
ساقیا فصل بهار و موسم گل
جام می ده تا به کی داری تعلل
بعضی از شاعران اشعاری به تکلّف سرودهاند که همهی ابیات آنها ذوقافیتین است؛ مانند این شعر رشید وطواط به مطلع:
ای از مکارم تو شده در جهان خبر
افکنده از سیاست تو آسمان سپر
که کلمات جهان با آسمان و خبر با سپر هم قافیه است.
منابع و مآخذ :
- کاشفی سبزواری، کمالالدین؛ بدایعالافکار فی صنایعالاشعار، تهران، مرکز، 1369، اول، ص 129.
- میرصادقی(ذوالقدر)، میمنت؛ واژهنامهی هنر شاعری، تهران، کتاب مهناز، 1376، دوم، ص 17.
- همایی، جلالالدین؛ فنون بلاغت و صناعات ادبی، تهران، توس، 1361، دوم، ص74.
- اسفندیارپور، هوشمند؛ عروسان سخن، تهران، فردوسی، 1383، اول، ص 295.
- میرزا، نجفقلی؛ درهی نجفی، تهران، فروغی، 1362، ص 139.
- شمیسا، سیروس؛ آشنایی با عروض و قافیه، تهران، فردوس، 1369، چهارم، ص 116.
- وحیدیان کامیار، تقی؛ وزن و قافیه شعر فارسی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1369، دوم، ص 100.
- شفیعی کدکنی، محمدرضا؛ موسیقی شعر، تهران، توس، 1358، اول، ص 52.
- رضوانی ، ریحانه ، مقاله ذوقافیتین ، پژوهشگاه علوم قرآنی باقرالعلوم (ع).
سلامت و سرافراز بمانید