( عشق برزخی )
"روی دوش دیگران یک روز ترکت می کنم"
از میان جمع یاران عزمِ هجرت می کنم
در زمین وقتی نشد ، برزخ که پیدا کردمت
"می نشینم تا قیامت با تو صحبت می کنم"
آنقدر حرف از در و دیوار می گویم که تو
رو به سویم خیره گَردی با تو خلوت می کنم
ناز گر داری خودم هر دم خریدارش شَوَم
ناز چشمان تو را هر لحظه قیمت می کنم
گر جهنم قسمتت باشد به جان مادرم
من بهشتی دل نشین را با تو قسمت می کنم
سخت عاشق گشته ام ،چشمان تو قربانی اش
مِهر اگر در دل نداری ، ترک زحمت می کنم
جان من بسته به جانت می روم اما بدان
زنده ام با عشق تو ، در گور ترکت می کنم
تا جهان باقی ست در من عشق سوسو می زند
ای که از زیبائیت هر لحظه حیرت می کنم
از شبانگاهان دلت خون است! لب تر کن بگو
بی گمان خورشید را پیروز ظلمت می کنم
کعبه کو؟ بت خانه کو؟ تسبیح و مُهرم در کجاست!
این نماز عشق را ،من با تو قامت می کنم
تو همه جان منی ،عمر منی جانانِ من
کنج آغوشت مگر یک لحظه غفلت می کنم
زیباست
شاد باشید