چهارشنبه ۷ آذر
نثر شعری از یلدا محمدی
از دفتر هوس نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۲ ۱۲:۲۲ شماره ثبت ۱۲۷۲۸
بازدید : ۹۷۹ | نظرات : ۲۵
|
آخرین اشعار ناب یلدا محمدی
|
در اتاقم نیم باز است
تا اگر هوس به این سو راهنمایی ات کند مانعی سر راهت نباشد
واگر نیامدی،نسیم بوی عطرت را ،طنین صدایت را،برایم هدیه به ارمغان بیاورد.
در دشت بیکران احساسم گل نیازت چون پیچکی وحشی بر تمام شاخ و برگم پیچیده است دیگر توان نفس کشیدنم نیست
ای کاش میدانستم تو چه میخواهی واز کجا ریشه دوانده ای انگاه تیشه فنا بر ان ریشه هزار ساله ات میزدم که سوختم در این دشت احساس، پروانه های دلم آنقدر بیتابی و بی قراری کردند که پرو بالشان شکست ،دلهایشان آتش گرفت و در زمین داغ حسرت سوختند.
حسرت روزهایی که آمدی، آتش نهادی و رفتی. ولی نگارم آمدنت بهر چه بود و رفتنت زچه؟
من و این همه سوال ،من و این همه دلتنگی و حسرت،حاصل کدام چشمک و لبخند شرر انگیزت هستیم.
ای کاش دمی میآمدی تا از اقاقیهای لبخندت بپرسم.و یا از شقایق نگاهت و از دریای محبتت بپرسم چگونه وقتی هشت کتاب میخواندم با نگاهت جادویم کردی که هشت کتاب از عشقت نوشتمو خالی نشدم.
هزاران بار در حسرت دیدارت فنا شدم و هزاران بار به امید دیدنت شکفتم.
چگونه عطرت را در این مکان پاشیدی که بعد از سالها هنوز مشامم را نوازش میکند.چگونه بودنت را عادتم کردی که هنوز با خاطراتت سر میکنم.
نگارم ، بودنت ،لمس نگاهت،شیرینی لبخندت،طراوت چشمانت و حس خواستنت، حسرت ثانیه به ثانیه روزهایم شده است .نفس هایت را ،عطرت را،قدمهایت را آنچنان به آرزو نشسته ام که از هر پیشرفتی باز مانده ام
بیا و این افسار بردگیت را بگشا تا پرواز کنم. سالهاست شوق پریدن در سر دارم و پایم در زنجیر عشق تو بسته شده است. بیاو رهایم کن.تا در بیکران خیالت پرواز کنم. پروازی شور انگیز و زیبا
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.