سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 13 ارديبهشت 1403
    24 شوال 1445
      Thursday 2 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت

        نثر

        شعری از

        یلدا محمدی

        از دفتر هوس نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۲ ۱۲:۲۲ شماره ثبت ۱۲۷۲۸
          بازدید : ۹۵۶   |    نظرات : ۲۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر یلدا محمدی
        آخرین اشعار ناب یلدا محمدی

        در اتاقم نیم باز است
        تا اگر هوس به این سو راهنمایی ات کند مانعی سر راهت نباشد
        واگر نیامدی،نسیم بوی عطرت را ،طنین صدایت را،برایم هدیه به ارمغان بیاورد.
        در دشت بیکران احساسم گل نیازت چون پیچکی وحشی بر تمام شاخ و برگم پیچیده است دیگر توان نفس کشیدنم نیست
        ای کاش میدانستم تو چه میخواهی واز کجا ریشه دوانده ای انگاه تیشه فنا بر ان ریشه هزار ساله ات میزدم که سوختم در این دشت احساس، پروانه های دلم آنقدر بیتابی و بی قراری کردند که پرو بالشان شکست ،دلهایشان آتش گرفت و در زمین داغ حسرت سوختند.
        حسرت روزهایی که آمدی، آتش نهادی و رفتی.  ولی نگارم آمدنت بهر چه بود و رفتنت زچه؟
        من و این همه سوال ،من و این همه دلتنگی و حسرت،حاصل کدام چشمک و لبخند شرر انگیزت هستیم.
        ای کاش دمی میآمدی تا از اقاقیهای لبخندت بپرسم.و یا از شقایق نگاهت و از دریای محبتت بپرسم چگونه وقتی هشت کتاب میخواندم با نگاهت جادویم کردی که هشت کتاب از عشقت نوشتمو خالی نشدم.
        هزاران بار در حسرت دیدارت فنا شدم و هزاران بار به امید دیدنت شکفتم.
        چگونه عطرت را در این مکان پاشیدی که بعد از سالها هنوز مشامم را نوازش میکند.چگونه بودنت را عادتم کردی که هنوز با خاطراتت سر میکنم.
        نگارم ، بودنت ،لمس نگاهت،شیرینی لبخندت،طراوت چشمانت و حس خواستنت، حسرت ثانیه به ثانیه روزهایم شده است .نفس هایت را ،عطرت را،قدمهایت را آنچنان به آرزو نشسته ام که از هر پیشرفتی باز مانده ام
        بیا و این افسار بردگیت را بگشا تا پرواز کنم. سالهاست شوق پریدن در سر دارم و پایم در زنجیر عشق تو بسته  شده است. بیاو رهایم کن.
        تا در بیکران خیالت پرواز کنم. پروازی شور انگیز و زیبا
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0