سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 8 ارديبهشت 1403
    19 شوال 1445
      Saturday 27 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        شنبه ۸ ارديبهشت

        باور نکن

        شعری از

        عارف اخوان

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۴ آذر ۱۴۰۲ ۰۳:۴۵ شماره ثبت ۱۲۶۱۷۳
          بازدید : ۶۴   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر عارف اخوان

         
         
        نامِ تو ردای قلبم باد 
        تا عریان کندم از تاريکی 
        که نور 
        از تو آبستنِ هور می‌باشد
         
        وقتی شتکِ خون از خیابان 
        آذینِ گونه‌هایم شد 
        از چشم‌هایم
        پرنده‌هایِ خونین بر لبانم پرکشیده
        غریوِ پرواز آغازیدند 
        و هراس از بوسه‌ی شهامت 
        آئینِ شهادت آموخت
        همچو آن‌روز که گیسوانت 
        بر باد تازیانه می‌کوبیدوُ 
        در آغوشت 
        مشقِ خون 
        به دیوار نقش می‌زدیم 
         
        یادت هست!؟ 
        وقتی دست‌هایمان در هم گره بود 
        از رطوبتِ اشتیاق 
        ادراکِ آزادی 
        بر سرانگشتانمان می‌سائید 
        و شانه‌هایمان دوشادوش 
        طعنه به شب‌زدگان می‌کوبید 
        که هنوز هم خورشید 
        به دل‌گرمیِ فتحِ ما 
        سینه‌ی آسمان می‌درد 
        بسانِ مهتاب، که هلال قامت 
        زینت به پهنه‌ی کران می‌داشت
        و خنده‌ی پیروزی 
        ترسیمِ سرخ لبانت می‌بود
         
        باور نکن...باور نکن 
        اگر می‌گویند؛
        همه چیز تمام شد 
        و دیگر کسی از خطوطِ قرمزِ ممنوع 
        عبور نخواهد کرد 
        یادت هست!؟
        بارها از شقیقه‌ی من‌وُ تو 
        رویایِ صبح‌وُ باران بیرون کشیدند‌وُ باز 
        تا چشم‌هایمان به آب‌وُ آینه می‌افتاد 
        سپیده‌یِ بارش 
        خون از انحنای اندام‌مان می‌شست
         
        حالا سر بر سینه‌ام بُگذار 
        که داغیِ لبانِ تو
        آتشِ شروعِ دوباره را 
        در رگانم 
        شعله‌ور نگاه می‌دارد 
        و همسانِ همیشه‌وُ هنوز
        چشم‌های توست
        که شاره به راهِ روشن فردا دارد
         
        #عارف_اخوان
         
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲ ۰۸:۴۵
        خندانک
        درودبرشما خندانک
        بسیارزیبابود خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲ ۱۰:۰۶
        سپید اجتماعی بسیار زیبا و طولانی بود خندانک
        شاهزاده خانوم
        شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲ ۱۳:۳۰
        سپیدار زیبا و درخشانی ست.. خندانک خندانک
        درود بر شما و اندیشه های زیبایتان.. خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۲ ۱۱:۲۶
        درود شاعر عزیز
        "یا فاطمه من عقده دل وا نکردم
        گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم"
        شهادت حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیه را
        تسلیت عرض مینمایم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲ ۰۹:۳۴
        باعرض سلام
        زیبا و
        بسیاردلنشین بود
        احسنت درود بیکران برشما
        ادیب بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک
        آذردخت شرقی(آذر دخت)
        شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲ ۱۱:۵۶
        عرض ادب
        درود بر شما
        موفق باشید
        🌸🌸🌸🌸
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0