سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        نقاب هوس

        شعری از

        توحید هاشملو قلمدار

        از دفتر غم عشق نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۲ ۱۸:۲۲ شماره ثبت ۱۲۵۴۰۵
          بازدید : ۲۰۲   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر توحید هاشملو قلمدار
        آخرین اشعار ناب توحید هاشملو قلمدار

        تو ای یار که بوی غربت به خود گرفته ای
        من صدایی ندارم که فریادی بر تو آرم
        که صدای خاموش من مهیب‌تر از هر صدایی است
        چرا که قلبم از عشق سرازیر بود و
        وجودم سرتاسر عطر مهر یار میداد
        و تلالویی از نور عشق در چشمانم
        که بر چشمان ناظران رقص خوشبختی می‌نواخت
        و تو که با تمام این داشته هایت
        در چشمان هوس آلود شیطان غرق شدی
        و زرق و برق دنیا بر عشقت سنگینی کرد
        و چشمان هوس بازی که پشت این سیم و زر
        نقاب محبت بر چشم کرده اند
        که پشت این نقابها چشمان شیطان بیدار است
        و تو را چه زود برق دنیا گرفت
        خیانت چه لفظ آشنایی
        میدانم قلب تو را پلیدی ها درنوردیده
        امیدی به روشن کردن قلب تاریکت نیست
        غرق خواهی شد در دریای پست خیانت
        و افسوس که طلوع صبح را هرگز نخواهی دید
        من تنها خواهم ماند
        افسوس دلتنگی ها  را من خواهم کشید
        و اشکهایم نفرت را از چشمانم خواهد شست
        دیگر عاشق نخواهم شد و خواهم گفت
        بر همگان که عاشق شدن در زمانه ای که
        عشق را خرید و فروش میکنند جز به خطا نیست
        و تو که روزی اگر چشم پلید هوس را کور کردی و آمدی
        دیگر مرا نخواهی یافت که خود وقتی که عشق را در قلبم نابود کردی وجودم را هم آتش عشقم به خاکستر کشید
        و دل طاقت خیانت را نیاورد و رنجور و متاثر  چشم دنیا را بر پنجره زیبای عشق بست
        دیگر در این شهر پنجره ای رو به عشق باز نمیشود
        و محبت را هرگز به عشق نخواهند یافت
        و دنیا  تاریک و تاریکتر
        هیچ نوری از هیچ سوراخی به دلها نخواهد تابید
        که عشق و عاشقی جای خود را به هوس و سیم و زر خواهد داد و افسوس که دیگر برای هر چیزی دیر شده است
        و لکه خیانت ها را نمیتوان با نور عشق نابود کرد و پدر را به درود که چه زیبا گفت: عشق اگر فزون از لیاقت معشوق باشد آتش خیانت عشق را خاکستر میکند
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۲ ۱۴:۲۳
        درود بزرگوار
        پر احساس و زیباست
        جسارتا معشوق که خیانت نمیکند
        بی وفایی مینماید
        که شاید عاشق مقصر باشد خندانک
        توحید هاشملو قلمدار
        توحید هاشملو قلمدار
        پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۲ ۰۸:۱۳
        با سلام استاد بزرگوار فرمایش شما متین و خیلی بجاست اما بی وفایی آنجاست که خطایی نباشد اگر بی وفایی تبدیل به خطا شد میشود خیانت در رابطه با مقصر هم من آنچه از ذهن میگذرد را به قلم کشیدم دنبال حق یا مقصر نبودم که عشق های یکطرفه معمولا خیانت یا به قول شما بی‌وفایی را طرفی انجام میدهد که عاشق نیست چون عاشق هرگز دل معشوق را نمیرنجاند .🌷🌷🌷🌷🌷با احترام تقدیم شما استاد بزرگوار
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۲ ۱۶:۱۳
        واقعا زیبا
        هزاران درود
        شاعر گرامی
        خندانک خندانک خندانک
        بهزاد سرافراز
        چهارشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۲ ۱۶:۲۰
        🍃🦜💐🍃🦜💐🍃🦜💐🍃
        آقای قلمدار گرامی
        درود بر اندیشه و احساس زیبایتان
        🍃🦜💐🍃🦜💐🍃🦜💐🍃
        صدیقه جـُر(ساحل)
        شنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۲ ۱۳:۳۰
        🌹💐🍃درودها بسیار عالی قلم زدید موفق باشید ان شاءالله، 💐🌹
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6