درود .
در این شعر که جایگاهی برای کلمات طنز ندارد استاد عزیز ما جناب نظری تنها به فکر استفاده از کلمات طنز هستند .
این اشعار تلمیح هستند شما کلمه طنزی در این بیت ها میبینید
شاه ترکان سخن مدّعیان میشنود شرمی از مظلمهٔ خون سیاووشش باد (حافظ)
که اشارهاش به داستان سیاوش در شاهنامهٔ فردوسی ست.[۳]
بوی پیراهن گمگشتهٔ خود میشنوم گر بگویم همه گویند ضلالیست قدیم (سعدی)
که به داستان یوسف در قرآن اشاره میکند.
پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت من چرا ملک جهان را به جویی نفروشم
شعر اشاره به داستان آدم و رانده شدن او از بهشت به خاطر خوردن میوه ممنوعه (سیب) در بهشت دارد.[۴]
الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور پدر را بازپرس آخر کجا شد مهر فرزندی
شعر اشاره به داستان یوسف و یعقوب دارد.[۵]
لمعات وجهک اشرقت و شعاع طلعتک اعتلی ز چه رو الست بربکم نزنی بزن که بلی بلی
این شعر اشاره به داستان خلقت و «بلی» گفتن خلائق بعد از «الست بربکم» گفتن خداوند دارد.
گفتم ای بخت بخفتیدی و خورشید دمید گفت با این.....
تلمیح اشاره به داستان و روایتی دارد
ولی جناب نظری استفاده از کلمات این
چنینی را رگه هایی از طنز در شعر میدانند.
از دماغ فیل افتاده تلمیح قبول
بلدوزر چی ...
عکس لجستیکی ... چی
و غیره .
در تلمیح میتوان اشاره به داستان و یا روایت به صورت(( خیلی جدی)) داشت .
و نه به صورت طنز .
در هر صورت بنده اختیار شعر خودم را که دارم . شما از دماغ فیل افتاده را تلمیح قرار دهید .
ممنونم
اگه من الان انتقاد کنم و بگم خرطوم فیل در آین شعر چیست . و چه جایگاهی در شعر شما دارد .
همان طور که در نقد اخیر تان نوشته اید اسمش میشود ( رگه هایی از طنز در شعر )
درست ؟
بسیار خوب ما گلیم خودمان را از آب بیرون بکشیم هنر در هنر کردیم چه کار شعر دیگران داریم .
موفق باشید