جمعه ۷ دی
کمیک فریاد مرگ شعری از محمد اکرمی (خسرو)
از دفتر نیمائی ها نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۳ آبان ۱۴۰۲ ۱۴:۰۳ شماره ثبت ۱۲۴۸۹۶
بازدید : ۲۹۸ | نظرات : ۷۸
|
دفاتر شعر محمد اکرمی (خسرو)
آخرین اشعار ناب محمد اکرمی (خسرو)
|
با غمی بر دوش
خیره بر ره بود،
طفل در آغوش
راه می پیمود
بهر قدری نان
آبرو میسود.
کودکش گریان،
ناشتا از شیر.
خود دلش بریان،
در جوانی گشته همچون پیر.
بس که دستش پیش،
از پس سرما شده چون قیر.
ای دریغ از زندگانی این چنین پست و چنین دلگیر.
چهره ها بی مهر،
عابران در راه .
اخم های حق به جانب بی خودی بر چهر،
بی تفاوت بر غمی جانکاه.
خیره بر آنها نگاهی ملتمس، از صبحدم تا شامگاه.
گوشه ای بنشسته و گریان،
آسمان بی تاب می بارد.
کودکش گردیده سرد و تیره و بی جان،
صورتش بر سینه اَفشارد.
با نگاهی خواستار مرگ،
بی صدا فریاد می دارد.
وزن : فاعلاتن فاعلاتن ... الخ
|
|
نقدها و نظرات
|
ممنون جناب عزیزیان نظر لطفتونه | |
|
ممنون بانو لطف دارید پیروز و سربلند باشید | |
|
درود جناب بیدقی ممنون بزرگوار لطف دارید | |
|
درود جناب انصاری عزیز سپاس بابت الطاف و تعارفتون سلامت و پیروز باشید | |
|
سپاس بانو ممنون از تعارف و حضور گرمتون شعر در واقع نیمایی یکپارچه ای هست و شات ها صرفا جهت تصویر سازی راحت تر در ذهن دوستان ،نوشته شده پیروز و سربلند باشید | |
|
درود جناب ترکاشوند پیروز و برقرار باشید | |
|
درود بانو خوشحالم مورد پسندتون بوده و سپاس از حضور پر مهرتون | |
|
ممنون جواد جان پیروز و سربلند باشی | |
|
درود جناب مهدی پور لطف دارید شاگردیم و می آموزیم | |
|
ممنون جناب بینای عزیز و بزرگوار پیروز و زرنگار باشید | |
|
درود جناب یونسی ممنون بزرگوار. لطف دارید | |
|
درود بانوی مهربان سپید نه وزن داره و نه قافیه قصد و سعی بنده بر نیمایی بوده | |
|
درود بانو واقعا دردناک هست و من به شخصه احساس گناه میکنم دراینباره چرا که اگر ما هم جای اون ها بودیم انتظار کمک از دیگران داشتیم.امیدوارم هر کدوم بتونیم ذره ای کمک کنیم بهشون | |
|
سپاس بانو سعی دارم در نیمایی بیشتر اجتماعی باشه ولی زبان گدیش کملکان آراکائیک رو ترجیح میدم به زبان از نظر بنده غیر موجز و بی روح امروزی ولی سفی میکنم ساده تر بسرایم البته اگه بشه اسم این نوشته هام رو شعر گذاشت | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا بود 👏🌺🌺