سلام و درود جناب حکیم بزرگوار
نقد پار بارتان را خواندم
ممنونم از زحمتی که کشیدید
بنظرم شعر نیمایی سختر از کلاسیک است و
اگر چه قصد ایشان این بود که شاعر یکم آزادانه تر شعر بسراید و قافیه پاپیچ شاعر نشود
ولی همین که دقیق نمی دانیم کجا باید قافیه آورده شود و کجا نباید وحتی اینکه قافیه کجا می تواند عوض شد
کمی کار را سختره کرده آخه لااقل در قالب های مثل غزل و مثنوی و قصیده میدانیم که کجا باید قافیه بیاید کجا نباید بیاید...
اما تخیل و عاطفه را قوی تر و آزادانه تر کرده بود
یعنی ماه ی که تا قبل ترها نماد معشوق بود در این دوره طبق حال و هوای لحظه سراییدن شاعر این ماه می تواند هرچیزی باشد
مثلا شاعر گرسنه ی که میخواهد پنیر ماه را یک لقمه کند
.
و همین ها شاید باعث شده که اشعار نیمایی و بعدها سپید فهمیدنش برای شخصی مثل من سختر و به علم و دانش بیشتری برای اینگونه اشعار نیاز داشته باشم
باز هم ممنونم از شما
سلامت و تندرست باشید
با سلام به اهالی شعر به ویژه شاعر این شعر خانم زمانی! که از ابتدا به خاطر گزندگی نقد از ایشان عذرخواهی میکنم.
باید عرض کنم که: شعر نیمایی هم بر قاعده است.نیما از اول کلاسیک سرا بود؛ و بعدها با تقلید از شعر اروپا با تغییری در ساختار شعر طرحی نو در انداخت. تغییر در تعداد افاعیل مصراعها و نیز نامشخص بودن جایگاههای قافیه در شعر از تغییرات ساختاری او بود.اما هرگز وزن شعر را رد نکرد و در کتاب « حرفهای همسایه» میگوید:« وزن شعر مانند استخوانبندی برای انسان است» و قافیه را برای شعر ضروری میدانست و میگفت: «قافیه در شعر زنگ مطلب است »
بنابراین نمی توان هر جا و به هر قیمتی هم قافیه آورد و آوردن قافیه هم تخصص میخواهد و باید در پایان مطلب باشد.
این شعر به نثر بیشتر شباهت دارد . به عبارت دیگر نیما هرچه در ساختار شعر رشته است ؛ در اینجا پنبه شده. شاعر در انتخاب واژهها و مصراعها تخصصی کسب کند که به شعر زیبایی و طراوت ببخشد؛ و طعمی از تخیل و عناصر شعر در آن باشد؛ که برای مخاطب خاص باشد و حسی در او برانگیزد؛ که باعث انبساط خاطر شود. مانند شعر زمستان اخوان
«مسیحای جوانمرد من ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است
آی
دمت گرم و سرت خوش باد!
سلامم را تو پاسخ گوی
در بگشای»
که (آی،بگشای) قافیه هستند.و خواندنش انبساط خاطر در من مخاطب ایجاد میکند. و موی بر تن سیخ میکند و رکنهای مفاعیلن اگر چه کم و زیاد میشوند اما هرگز از آن عدول نمیکند.
بنابر این باید با علم و آگاهی دست به نقش آفرینی زد در این شعر هیچ قافیهای وجود ندارد وزن شعر هم رعایت نشده است یعنی نمی توان گفت چه وزنی دارد.بلکه یک متن ادبی خوب است که قطعه قطعه شده است .
با عرض پوزش بسیار از شاعر گرامی خانم زمانی
علیرضا حکیم/ مورخه دوم ماه مهر/ سال چهارصد و دو