●دیوانِ بی ملاقاتی
دیوانِ بی ملاقاتی سرزمینِ قدیسان
تنورهِ ی خاموشِ پردردیم
مبتلای مضحکه ی روزگاران
گورخوابانی در چنگال مرگیم
پاکباختگان بی هیاهو در سایه
با نفس نیمه تمام درجنگیم
تنیده تار، عنکبوت بیوه پیر
بر سرنوشتی که از آن در رنجیم
●بانو
چایِ گس
استکانِ لب پریده
زندگی است دیگر
میزبان با سلیقه ای نیست
رام نمی شوند این افکار
چای را بنوش بانو
سرد
تلخ
می گذرد
●اوج
در نقطه پایانم
دیگر اوج نمی گیرم
رویای پیوستن را
در چشم تو نمی بینم
رنگ زندگی بودی
تابلویی بی رنگم
● زیبای من
زیبای من
در تجزیه یک گور خالی
شتابان
می کُشم زندگی را
دقایق یک سلول انفرادی
در طول تکرار تنهایی
دورتر از حالا
در یادم
دوستت دارم
●مسافر
مسافر حواس پرتم
خیالت مانده
در اتاقکی که درش را بستم
می کوبد به در اما
کلید را در قلبت جا گذاشتم
پی نوشت ۱: با سپاس و قدردانی از استاد فخوری گرانقدر که شوق نوشتن را در ذهنم زنده می کرد.
پی نوشت ۲: تصویر، اثر بکشینسکی نقاش سورئالیسم ویرانشهر
پی نوشت ۳: آهنگ لیلی از بند فرانسوی آرون (AaRON)
پی نوشت آخر: استاد گرانقدر جناب ملحق گرامی خیلی از ویرایش های مکرری که روی مطالب ارسالی انجام می دهم عذرخواهی می کنم و از صبر و شکیبایی جنابعالی و مدیران سایت شعرناب قدردانی می نمایم.🌺💐