تابوت خالی

با سلام بر اهالی شعر ناب
و خانم شایگان ارجمند خوشحال و سپاسگذارم از پذیرایی شما پای شعرتان برای یک بحث شاعرانه و هنری انشالله خروجی خوبی داشته باشد.
هیچگاه بنده نام پنجره سبزم را نقد نگذاشته و نخواهم گذشت بلکه پنجره ایست که باهم درباره شعر کنکاش کنیم بلکه بیاموزیم زیرا نقد کار منتقد است کسی که صد در صد الفبای شعر را بداند از وزن و عروض و قوالب شعری و قواعد و قوانین قافیه و ردیف و جریان های شعری و تاریخ شعر و تمامی ملزومات و صنایع ادبی و هنری مطلع و اگاه باشد و ماهر و باتجربه باشد وصد البته خود هم دستی در شعر سرودن داشته باشد که بنده همچین توانایی های در خود نمیبینم البته هستند دوستان و اساتید که در شعر ناب هم حضور دارند اما خیلی کم به شعر دوستان میپردازند کاش فعال بودند که البته کم تحملی و عدم نقد پذیری برخی دوستان باعث دلسردی شان شده است.. بگذریم
امدم پای شعر خانم شایگان عزیز شعری دغدغه مند و اجتماعی و پرداخت به چند معضل اجتماعی اما اینکه چقدر توانسته اند ان را در بستر یک شعر به معنای واقعی عرضه کرده باشند از چند منظر و زاویه باید بررسی کرد که البته امروزه دیگر قاعده مشخصی وحود ندارد که بر مبنای آن بگوییم که شعر خوب است امروزه متاسفانه شرایطی پیش آمده که برخی انچنان نامفهموم و هذیان گونه مینویسند تا عدم ارتباط مخاطب با نوشته را از قدرت و عمیق بودن شعر عنوان نمایند و برخی انچنان سطحی قلم میزنند که نمیشود نامش را شعر گذاشت اما توجیه این گروه هم این است که شعرم را همه میفهمند.
میدانیم که هر چه فاصله هنر و شعر با واقعیت کمتر باشد شعر ضعیف تر خواهد بود یعنی هر چه متن به وسیله استعاره و غیرمستقیم گویی فاصله اش از واقعیتی که شاعر قرار است به تصویر بکشد بیشتر باشد شاعرانه تر خواهد بود و از مرز شعار ومتن مستند گونه و خبری فاصله میگیرد پس تلاش شاعر باید بر محور استعاری و البته دوری از ابهام باشد.
احساس میکنم در شعر خانم شایگان چنین تلاشی دیده شد و ایشان تلاششان بر این بود که شعر از مرز شعار و مستقیم گویی فاصله بگیرد اما بنظرم این تلاش انچنان به استعاره و نتیجه شاعرانه خوبی ختم نشد البته بی انصافی است اگر نگوییم که در بخش هایی هم صور خیال و شاعرانگی خوبی داشت.
زل زده نانی گرسنه
به دهانِ لنگِ کودکی
که زیر شولای خیابان درد می فروشد
وکنج سگرمه های جیبش ،تار
نان گرسنه،دهان لنگ(لنگ نان)،کودکانه مردن یک مرد، و و برای من جذاب بود، در ادامه این سطر تقریبا گنگی و نامفهومی هم وجود داشت
سگرمه های جیب بدیع بود و زیبا
و سطر های دیگر هم تلاش شاعر برای خلق یک اثر استعاری هم دچار نوسان بود هم گاهی زیبا و در اوج و گاهی تبدیل به ابهاماتی شد و یا ترکیبات که من شخصا متوجه منظور ذهنی شاعر نشدم و البته ترکیبات خوب و تصویر سازی های جدید وجود داشت
خلاصه دغدغه مندی تان ستودنی است. و شعرتان را تقریبا دوست داشتم
همین
بازهم بابت این پنجره سبز از حضور همه عزیران عذر میخوام و برای شاعر گرامی ارزوی موفقیت دارم
قلمتان همیشه نویسا
قلبتان همواره تپنده باد 🌹🌹
یاحق