از جامه ی اِحرامم ، تن پوشِ کفن اولیٰ
از قامتِ بی بارم ، خاشاک و چمن اولیٰ
شر گشته به من غالب ، من مرکب و او راکب
این باره ی شوریده، در کوه و دمن اولیٰ
از خرقه ی سالوسم ، گردید دلت پر خون
از مومنِ پر حیله ، صد بار، شمن اولیٰ
هر شهر کنم بایر ، چون فتنه کنم دایر
در شهر چو من باشم ، هجرت ز وطن اولیٰ
بردار سرم از تن ، رحمی تو نکن بر من
کین رأسِ ریا پیشه ، بر خاک، ز تن اولیٰ
من عبدِ خدا_خوانم ، برگیر ز من دامن
کین پند تو را خوش داد، آن پیرِ ز من اولیٰ*
از خُدعه ی تو خسرو، گردید جهان فاسد
از گفته ی شیرینت، هر تلخ سخن اولیٰ
وزن: مستفعل مفعولن//مستفعل مفعولن
پ.ن۱:این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی/وین دفتر بیمعنی غرق می ناب اولی(حافظ)
پ.ن*:دامن ز پای برگیر ای خوبروی خوش رو/تا دامنت نگیرد دست خدای خوانان(سعدی)
پ.ن۲: فکر کنم زبان این شعر مورد پسند بیشتر دوستان نباشه که خوب حق دارند ولی <<این کار دل گناه من نیست>>
و متوجه تکرر <<من>> هستم ولی هیچجوره بهتر از این نمیتونستم مفهوم رو برسونم و از طرفی این منم منم کردن ریاپیشه ها شهره هست
خیلی خوب بود..
وزنش رو دوست داشتم.. احساس میکنم وزنهای ضربی رو دوست داری..
مفهوم هم عالی.. برقرار باشید